2777
2789
عنوان

شوهرم کتکم زد

805 بازدید | 25 پست

سلام دوستان دیشب با شوهرم بحثمون شد سر این که دیر میاد خونه و.....

رشته هر دوتامون یکیه بخاطر همین گفتم منم میام شرکت کار کنم ببینم تو چیکارا میکنی که اینقدر دیر میای گفت نمیشه،نمیزارم بیای شرکت،منم گفتم حتما یه ریگی به کفشته که نمیزاری بیام شرکت بعد زد توگوشم دفعه اولش بود حالا من چیکار کنم تازه ۱ ساله ازدواج کردم تجربه ای ندارم لطفا کمک کنید

کاربری دست دو نفره

سر سنگین باش توهم میزدی 

اگه فک میکنی با طلاق اوضاعت بدتر میشه پس بین بد و بدتر ،بد رو انتخاب کن ،کر و کور و لال شو تا حداقلش ارامش داشته باشی شاید دراینده اوضاعت تغییر کرد 💢دکتر هلاکویی💢خداوند از همه نسبت به بندگانش مهربانتره من اینو به چشم خودم دیدم 😍😍😍😍😍عاشقتم خدااااا

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

نباید اینکارو میکرد به نظرم بشینید منطقی در مورد ناراحتیاتون حرف بزنید

فقط خودت باش بهتر از اینه که تظاهربه اونی کنی که نیستی  نی نی یار نظرت از ما برگردد کم تعلیقم کن حرف حق زدم نه توهین کردم نه بی ادبی راستی چرا حرف حق تلخه   

چه بیشعور آدم مگه رو زنش دست بلند میگه؟!

بعدشم شما تا این حد بهش بی اعتمادی که همچین حرفی زدی؟! اگه ریگی هم به کفشش نبود شما با این حرف به ذهنش اندختی که تو اون ساعات فرصت خوبیه واسه هرکاری!


من همیشه محترمانه و با ادب نظرمو بیان میکنم. هر جا ادب نشون دادم و بی ادبی دیدم عین خودشون رفتار نمیکنم و نمیگم با هرکی عین خودش، فقط به این فکر میکنم که من از یه گوساله توقع ادب ندارم! چون اون تو طویله بزرگ شده، از طرفی بین گاوها هم رشد کرده! در مورد خیلیا هم همینطوره. مراقب شخصیت خودتون باشید🤩🌹سر تا پایم را خلاصه کنندمی شوم "مشتی خاک"که ممکن بود "خشتی" باشد در دیوار یک خانه، یا "سنگی" در دامان یک کوه، یا قدری "سنگ ریزه" در انتهای یک اقیانوس، شاید "خاکی" از گلدان‌یا حتی "غباری" بر پنجره! اما مرا از این میان برگزیدند :برای" نهایت"برای" شرافت"برای" انسانیت"و پروردگارم بزرگوارانه اجازه ام داد برای :" نفس کشیدن "" دیدن "" شنیدن "" فهمیدن "و ارزنده ام کرد بابت نفسی که در من دمیدمن منتخب گشته ام :برای قرب برای رجعت برای سعادت من مشتی از خاکم که خدایم اجازه ام داده:به انتخاب، به تغییر ، به شوریدن، به" محبت "

من یبار توو دعوا شوهرم اومد سیلی بزنه ثانیه آخر دستشو کشید عقب زد توو سر خودش 

شانس آورد وگرن پدرشو می‌آوردم جلو چشاش

کاربر بسیار قدیمیم ک شب تاپیک زدم برا خوزستان💔 گوشی ب دست و چشم گریون خوابم برد❤صبح پاشدم دیدم کاربریه عزیز و نازنینم ب فنا رفته دلم برایت تنگ است کاربریه عزیزتر از جان💔
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792

داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته