نگو درباره خودش فهمیدی ، بگو برای مثلا دوستت یا آشناتون اتفاق افتاده که شوهرش داره همچین کارایی میکنه . چقدر خانومش اذیته و نگران آینده بچه هاشه . بعدم تهش کلی هندونه بذار زبر بغلش که خدا رو شکر که تو این جوری نیستی وگرنه من خیلی غصه می خوردم ، چقدر خوبه که تو عاقلی و از این کارا نمیکنی . من تکیه گاهم تو زندگی تویی و از این حرفا .
کلا هم سعی کن به بچه وابستش کنی ، مثلا وقتی تکون می خوره صداش کن و دستش رو بذار روی شکمت تا حسش کنه . دربارش باهاش حرف بزن دائم و برنامه ریزی کن برای کارهایی که می خواین با هم بکنید سه تایی ، اینکه چقدر تو و نی نی دوسش دارین .