من شنبه شب عمل کردم.با دکترمیلانی درمشهد.هزینه عمل و بیمارستانو ...تقریبا ۲۳دراومد.بعدازبهوش اومدن درد نداشتم.ولی چشمام بازنمیشد...پرستارهای بدرفتار بد رفتاری داشت ک حتی زنگ بالای سرم ک خراب بود توجه نمیکردن بمن....دمپایی بمن ندادن تاصبح پابرهنه بودم...همراه نداشتم و تک وتنهابدون زنگ پرستار و هیچ کمکی شب اول گذشت.
صبح شد و پرستارهای بدرفتار اومدن و بادعوا امپول زدن دردهایی کشیدم ازدستم ک هرگز ازبینیم نکشیدم.... واقعا واقعا اگربرگردم هرگز عمل نمیکنم...قیافم بسیارزشت و ورم کرده شده...نمیدونم تا چندهفته شکلم اینجوریه
من عفونت شدید و انحراف داشتم مجبورب عمل بودم.... خلاصه بالاخره ازشر پرستارهاخلاص شدم.ترخیص شدم و تاشب توماشین خواب بودم)خونمون شهردیگه بود( شب رفتم مطب دکتر و تامپون روبرداشت....و سفرکردم ب شهرمون....
چه امپولی زدن بهت ک؟ بع من فقط تو اتاق عمل انژیوکت وصل کردن ک وقتی بهوش اومدم برش داشته بودن
نویسنده ها عشق را بزک کرده اند، زشت و زیبا کرده اند،به ان صورت داده اند. هوگو میگوید:بسیاری ادم ها اگر عشق را در داستان ها نخوانده بودند هرگز عاشق نمی شدند./ کاش میشد جایی در پس کوچه های این شهرِشلوغ تورا یافت…مثلا یک عصر دلنشنینِ بهاری، درکافه ای مشرف به رودخانه،هنگام خوردن قهوه ای تلخ چشم در چشم شویم../ یاالله احلامنا بین یدیک.. فحققنا