امشب مادرشوهرم گفت واستون پتو بالشت و لحاف اضافه میارم 😐

دلش میخواد باشه تو حمعتون و رفت و آمدا گناه داره بزار بمونه حرمتشو بگیر 

خیلی خوبه؟؟؟؟؟؟

خب بعضی مادرشوهرا هم میرن تا پنج روز خونه عروس میمونن کمک میکنن 

میگفتم راضی به زحمت شما نیستم خودتونو به خاطر من تو زحمت نندازین😁

چرا عجیبه .  ینی چی ادم بعد از زایمان نیاز ب استراحت و ساکتی داره ن ک خونه بشه مثل مهمونسرا عجبا ...

ببین عزیز الان اینطور میگی 

اون زمان ارزوته یکی بیاد کمکت 

فکر نکن خیلی سخته مخصوصا سه ماه اول 

من اصلا فکر نمیکردم بچه م رفلاکس پنهان باشه و بیقرار با زردی و ...یعنی یه سه نفر بسیج بودن فقط کمک میکردن 

بذار بیان کمک اصلا از الان فقط صبوری کن

خب همسرتون میپرسید برای چی؟ بعد مثلا میگفت میخوایم بعد از زایمان بیایم خونتون،همسرتون در جواب میگفت مرسی زحمتتون میشه ما قراره بعد از زایمان چند روز بیایم خدمت شما 

یه هفته ده روزی برو اونجا 

امشب مادر شوهرم اومد خونه من با کیک‌ تولد پسرش 

و مزاحمممون شد 

و نداشت من با آرامش این شب رو جشن بگیرم فقط گریه تا حالا دارم اشک میریزم

، 😂😂ببخشید خندم گرف

وقتی نوزادت خونه رو گذاشت رو سر با گریه هاش  دستپاچه شدی،بالش خودت میدی مادرشوهرت تا بیاد خونت بمونه

پیش دستی کن 

بگو چرا داریم . با خودمون بیاریم ؟؟

وقتی گفت کجا ؟ بگو خونه ی شما دیگه 

ما رسم داریم بعد زایمان بریم خونه ی مادرشوهر کارامونو بکنن 😁

بذار بیان تو که مریضی بذار خوشدون کارارو بکنن... من خودم الان میگم بیاین بامن بریم خونمون الان خونه مامانمم چندماهه اومدم خسته شدم ولی شوهرم گفت چون نمیخوام کسی بیاد تو برو اونجا اونا نمیخواستن بیان چون اخلاق شوهرم با کسی که دو روز بیشتر خونه ش بمونه خیلی بد میشه فقط دعوا میکنه مخصوصا خونواده ی خودش ولی من به راهشون کردم باهام بیان بچه رو بندازم گردنشون😅

می فهمم چی میگی من خودمم اونطوری بودم، هم بخاطر استراحت و اینا میگفتم، هم اینکه خیلی معذب میشم ولی میگف میمونم دیگه نمیتونستم که بگم نه نمون ولی خودش گف میام میرم سر میزنم ولی شب نمیمونم، هر روز میومد ولی شب و میرفت ولی خودش تصمیم گرفت من نمیتونستم که بگم نیا

عیبی نداره تولد پسرش بوده

اگه برنامه خاصی داری ازینببعد یک شب قبل تولد بگیر