داستانتو الان خوندم
اولین بار ت سایت با ی داستان اینقدر گریه کردم 🥲
بدبخت چی کشید بعد این همه سال اینجوری دید تورو
خدا میدونه الان چ حالی داره تا چن ماه درگیر همین ملاقات میشه
میدونم هنوز دوسش داری ک همه داستانو بعد چن سال مو ب مو تعریف کردی هم با دیدنش اینقد هول شدی
امیدوارم خدا ب دل دوتاتون آرامش بده
خاستم سرزنشت کنم ولی بعد چن سال و داشتن ی بچه دیدم درست نیست
فقط میدونم خدا از بابات و عموت نمیگذره بخاطر 4 تا دلی ک شکستن