بچه هاکمکم کنیدخیلی ناراحتمواسترس میکشم .من قرعه کشی به اسمم درواومده میخوام مبل بخرم شوهرم دودل بودگاهی میگفت باشه گاهی هم میگفت نه وبایدپول جمع کنیمخلاصه بهش گفتم تااینم مثل مرغ.......وگرون نشده بریم سفارش بدیم گفت باشه یه روزمیریم . خلاصه ۳روزپیش بهم زنگزد گفت برام لقمه آماده کن گشنم میشه منم فلاکس آب وچای ونونو......وبرداشتم رفتیم تهران
خب
بعد چی
بعدکه بیعانه دادم واومدیم من گفتم ساعت۱۱شبه سوسیس باتخم مرغ درست میکنم میخورن بچه هام خوردن این گفت من نمیخورم بعدیه رب دیگه بلندشدگفت شام من کوشام من۵دیقه دیگه آماده باشه
منم سف ه روجمع کردم کمربندشوبرداشت که منو۵دیقه دیگه بزنه منم خسته حس نداشتم رفتم اتاق درم قفل کردم دروچقدهل دادنتونست بازکنه زدشیشه بالای دراتاقوشکست
تایپ کنم جوابتومیدم
بلایک
کسی نیست چرا
حتما خواب بد دیده 😐
یا خدا، فقط واسه یه غذا😕😕😕
بگو عزیزم
بگو هستیم
ازبالای دراومدتوقفل گیرکرده بودقفلم شکوندگشنه بودم ضعف کرده بودم ازترس اومدسمتم منوبزنه منم یه تیکه شیشه برداشتم گفتم جرات داری بزن منم باشیشه میزنمت
خب
گفت شام من کومنم چقدگریه کردم گفتم من باتوبودم دیگه خونه نبودم که غذادرست نکنم چیزی ندارم الان دم دستی بپزم برات گفتش اگه نداشتی گوه خوردی ۱۱ملیون میخوای مبل بخری
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
48 ثانیه پیش
51 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
