بعدشام که سفره رو جمع کردیم مادر شوهرم اسرار کرد که ظرفارو میشورم زحمت کشیدی و فلان.. سه تا قابلمه رو نشست با کف گیر که گفت تو یکی از قابلمه ها سیب زمینی پختی نرفت درحالی که تو ماهی تابه پخته بودم و قابلمه هام نو و تازن اصلا چیزی بهشون نمیچسبه امروز خواستم بشورمشون دیدم یچیز مثل ادامس یا چسب داخل قابلمه دور تا دور کف گیر هم بود دیدم اونم همینطوره هر چقد میشورم نمیره
چیزی نمیگم چون دلم خیلی از این دنیا پره...میخوام ازت هر چی بگم بغضم گلومو میبره...آدم یوقتا از خودش بی حرف باید بگذره...این روزهای آخرو ساکت بمونم بهتره...