من الان تاپیک هات خوندم درسته مادرته دوست داره ولی باراهنمایی های اشتباه داره زندگیت نابودمیکنه خوب خودت یک باربرای همیشه اتمام حجت کن بامادرت که دخالت نکنه درضمت اگه خانواده شوهرت آدمای خوبی هستن دلیلی نداره نری .ببین الان شوهرت لج کرده فقط درمانش بی خیالیه هرچی هم گفت اصلا جوری رفتارکن که انگارنمیشنوی خیلی زودنتیجشومیبینی
ببین الان که یه دونه بچه داری وهنوز اول جوونیته زندگی با با این مردتموم کن ازروتجربه میگم همچین مردای آدم نمیشن مرد زندگیم نمیشن کوتاه نیای با نیش زبون اذیت میشی شوهرشمارو نمیدونم ولی بعضی مردا هستن دست بزنم دارن کوتاه بیای یه جوردیگه پرومیشه توقعش روزبه روز می‌ره بالا
ن میدونم اگه نقطه ضعفمو بدونه دیگه دیوونم میکنه
نامزد بودنی هی بم میگف ک زن دوم میگیرم بااون میخابم هرروز منم دیوونه میشدم
ولی بعد از گذشت مدتی دیگع برام عادی شد و چیزی نگفتم
تازه بعضی موقع ها خودمم بهش شوخی میکردم میگفتم زن دومت در چ حاله
الان دیگه ب زبون نمیاره
خونه مامانم اینا با خونه ما 5 دیقه فاصله داره،اگه هم نگم داداشمو میفرسته خونمون ک ببینم این راس میگه یا ن از شانس بد منم برادر شوهرم اینا طبقه پایین ما میمونن هر وقت میاد اگ خونه نبودیم از بچه ی اون میپرسه اونم میگه شام خونه مامان بزرگم دعوت بودن رفتن اونجا
گلم من نگفتم طلاق بگیر به هیچ وجه ولی حتما با یه وکیل مشکرت کن تا حق و حقوقت و راه های به دست آوردنش بدونی با مشاور حرف بزن حتما خشگلم می دونم وقتی تو مشکلی اونم تو این وضعت سخت به نظر میاد ولی اگه تلاش نکنی با همین وضع باید تا آخر ادامه بدی
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
35 ثانیه پیش
35 ثانیه پیش
35 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
