2777
2789
عنوان

عشق گمشده (داستان زندگی) 🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂

| مشاهده متن کامل بحث + 71008 بازدید | 1067 پست

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

نمی دونم چرا تگ نشدی داستان جدیدم 

ممنون الان میام تاپیکت

کاربری دوم                            براى تمام حرف هايى كه ميخواستى بزنى تو گذشته نزدى،براى تمام چيزهايى كه ميخواستى انجام بدى و ندادى،براى جهانى كه توش نميخواستى اينجورى كه الان هستى باشى،براى همشون يه راه حل هست و اسم اون راه حل باز كردن صفحه جديد تو زندگيته.


سلام عزیزم روزت بخیر، داستانت رو خوندم ، داستان قشنگی بود، نه مثل رمانهای آبکی بود که فقط یه "و تا آخر عمر به خوبی و خوشی زندگی کردند" کم داشته باشه، نه از اون داستانای غم انگیزی بود که قلب آدم ترک بر میداره. فقط چند تا نکته به نظرم رسید که بنظرم خوبه تو نوشته های بعدیت در نظرشون بگیری.

در داستان چند جا سوتی داده بودی و یه جورایی لو داده بودی که داستان واقعی نیست.

یکی اونجایی که خودشو شکل پسرا در آورده بود و سالها اینطوری زندگی کرد، اونم با وسایل یه زن که تو تئاتر بازی می کرد.

ببین الان هم با این همههه امکانات بازم تقریبا خیلی راحت میشه تشخیص داد که این مرده که لباس زن پوشیده یا زنیه که لباس مرد پوشیده و...

چه برسه به اون موقع که اصلا امکانات خاصی واسه گریم وجود نداشته و این داستان که مربوط به زمان روبنده و این ها هست ،کم کم مال قرن گذشته است و در اون قرن حتی لوازم آرایشم در حد سرخاب سفیداب بود،  و سبیل و .. هم به طرز خیلی ضایعی معلوم می کرد طرف زنه.

مسئله ی بعدی این بود که در اون زمان سالن تئاتری وجود نداشته اصلا و بازیگران تئاتر که به اونها هفت صندوقی می گفتن، وسایلشون رو تو کوچه و بازار و وسط جمعیت پهن می کردن و آخرش جلوی مردم یه ظرف می گرفتن تا پول بریزن توش و به این آدما قوال می گفتن.

نکته ی بعدی این بود که تفکرات این دختر روستایی کاملااا مشخص هست که تفکرات  بروزی هست و یه زن تحصیل کرده و اهل دانش در زمانه ی امروزی چنین تفکراتی داره نه یه دختری که داخل روستا بزرگ شده و فقط خوندن و نوشتن بلده(حتی بعد از طبیب شدنش هم بازم این تفکرات مثل باطل بودن عقد زوری و .. برای دخترای اون زمان خیلی زیاد بود )

نکته ی بعدی هم اینکه پدر و مادرش دنبالش نفرستادن یا محمد ازشون نپرسیده یا... و کلا ماجرای پیدا نشدن دختره تو این چندسال خیلی اغراق آمیز نوشته شده و به نظرم با توجه به اینکه در اون زمان شهر ها خیلی کوچیک بودن، زودتر از اینها می شد پیدا بشن و بنظرم بهتر بود یه ماجرایی این  وسط پیش میومد که اون ماجرا به پیدا نشدنش کمک می کرد. البته خب می تونیم اینطور بگییم که شاید چنین اتفاقی واقعا برای کسی بیفته.

وموضوع بعدی هم مال زمانی بود که از دره داخل رودخونه افتاد و زنده موند و آب اونرو با خودش به ده پایین برد که باز هم اینم کمی اغراق آمیز بود البته خب  ممکنه هم واقعا این اتفاق بیفته.

نکته ی بعدی هم شوخی هایی بود که محمد و یا همسر دختر داستان ما باهاش می کردن. که کاملا مشخص بود که برگفته از سبک و سیاق طنز رمان های امروزی هست.

به هرحال خسته نباشی عزیزم، درک بالا و زاویه نگاه قشنگ و درستت به دنیا کاملا در داستان مشخص بود. توصیف فضا  و شخصیتت خوب بود، روند زمانی به خوبی توضیح داده شده بود، و لحظات تلخ و شیرین در کنار هم به خوبی رویت می شد و همچنین سبک متفاوت داستانت که در زمان قدیم نوشته شده بود،زیبایی داستانت رو دو چندان می کرد. و اینکه من یکم انتظار داشتم مثل رمان های آبکی امروزه،با پسر ارباب ازدواج کنه یا حتی با اون پسر پولدار به زور ازدواج کنه و آخرش عاشق هم بشن،ولی هرچند پایانش دور از ذهن نبود ،اما کمی متفاوت بود که این هم خوب بود. خلاصه که کلی خسته نباشید. با همین فرمون و به سمت پیشرفت های بیشتر و بیشتر ادامه بده عزیزم، از ته قلبم برات دعا می کنم که به بهترین ها برسی💞💞 روزت بخیر گل گلی خانم😙😙

باران می بارید، کودکی گفت خدایا گریه نکن، درست میشه..:) میشه لطفا برای اینکه زودی به حاجتام برسم دعا کنید یا یه صلوات بفرستید:)💞 لطفا اول بفرست بعد بقیه امضانو بخون😙 من عاشق اینم که شبا تو تهران راه برم، عاشق اینم که تا دیروقت از بام تهران شهر رو نگاه کنم، و عاشق اینم که با دوستام تهران رو بگردم، اما بخاطر موجوداتی به نام مرد ها نمی تونم. مادر عزیز، ازت خواهش می کنم جوری پسرتو تربیت کن که اگر هزارتا دخترم تو اجتماع و کنارش بودن، حتی اگر همشون لخت بودن، حتی اگر هیچ کدومشون با خانوادشون نبودن، بهش تیکه نندازه، نگاه بد بهش نندازه، و کاری به کارش نداشته باشه. به امید روزی که دخترا هر ساعت و هروقت که خواستن، تنها یا با هرکس که خواستن، هرکجا و هر مکانی که خواستن، بدون نگرانی بتونن برن✌//این خیلی خوبه که داریم یاد می گیریم کسی رو قضاوت نکنیم، اما کاش یاد بگیریم برای جا انداختن این فرهنگ، این رو جانندازیم که آدمای با دین و ایمون بد یا خرابن. زیاد می شنویم که یه آدم در ظاهر بد داریم با باطن خوب، و یه آدم چادری و با دین و ایمون داریم که زیر اون چادر هزارتا کثافت کاری می کنه،پس قضاوت نکنید. این جور متن ها از بیخ و بن غلطه. لطفا برای جا انداختن قضاوت نکردن ، مسلمون ها و آدمای با دین و ایمان رو زیر سوال نبرید❌❌ ///این روزا همه می نالن که مردم بی وفان، مردم دروغگوعن، مردم خیانت کارن، خوبی رو با بدی جواب میدن، از پشت خنجر میزنن و... ولی یه لحظه، فقط یه لحظه مکث کن. اگر همهه ی آدما از همهه ی آدما می نالن، اگر همه زخم خورده هستن، پس اونی که زخم میزنه کیه؟ پس اون آدم بده و بی وفاعه کیه؟ جز اینه که منو تو عیم؟:) از عمد یا غیر عمد، چه یادمون باشه چه نباشه،چه متوجهش باشیم چه نباشیم، ما هم هرروز داریم به این آدما زخم می زنیم. تو نمی تونی آدما رو تغییر بدی، ولی خودتو چرا. پس از همین لحظه حواست خیلی به خودت باشه، از این لحظه هروقت خواستی ماجرای یه آدمی که بهت بدی کرده رو بگی، یادت باشه که یه نفرم یه جای دیگه داره از ماجرای بدی که تو در حقش کردی میگه..///و در نهایت یه جمله از خانم فاطمه صفاری که عاشقشم  -رفیق تصمیم گرفته ام در خانه ام را به روی ابلهان ببندم. + مشکلی نیست، اما آن وقت خودت چطور وارد می شوی؟
سلام عزیزم روزت بخیر، داستانت رو خوندم ، داستان قشنگی بود، نه مثل رمانهای آبکی بود که فقط یه "و تا آ ...

ممنون از نظر دقیقت و اینکه وقت گذاشتی 🌷🌷❤️❤️❤️ 

بسم الله الرحمن الرحیم زمستون سردی بود، برف  به حدی باریده بود که کسی تو روستا از خونش بیرو ...

زینب جون.درخواست دوستیمو قبول کن.میترسم داستان بنویسی یادت بره تگم کنی

شب بود و من بودم وغم...شب رفت و من ماندم و غم
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز

داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته