2777
2789
عنوان

عشق گمشده (داستان زندگی) 🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂

| مشاهده متن کامل بحث + 71008 بازدید | 1067 پست

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

وقتی چشامو باز کردم بالای سرم سقف چوبی رو تار می دیدم به سمت راستم نگاه کردم فرش و گلیم نا شناس... یه خونه ی غریب

بلند شدم و نشستم از تو حیاط صدای بازی بچه می اومد اما نمی تونستم پاشم و نگاه کنم کیم یه چن لحظه بعد دیدم بی بی مریم اومد تو اتاق

بی بی مریم : من اینجا چی کار می کنم...

لحافو بکش روت سردت نشه لباسام عوض شده بود

_  دخترم تو رو جریان رودخونه اوردت ده ما و کنار رود خووه پیدات کردم... خدا رحم کرده بهت که زنده ای .. آدمای ارباب دارن دنبالت می گردن...  می خوای چی کار کنی

_ نمی خوام برگردم ده.. اگه برگردم حتما مجبورم می کنن که با پسر تیمسار ازدواج کنم

_  دختر جان من یکی دو روز می تونم قایمت کنم ولی خودت که می دونی آدمای ارباب همه جا هستن می فهمن اینجایی

اشکام سرازیر شد

_ نمی خوام برگردم

بی بی مریم منو برد و تو اتاق قایم کرد...

_ مطمئن نیستم وقتی داشتم می اوردمت کسی جز دخترم تو رو دیده یا نه، می رم یه سر و گوشی آب بدم ببینم چه خبره اگه غریبه اومد.. تو صندوق خونه یه صندوق هست که توش جا می شی قایم شو بیرونم نیا

با ترس و لرز از گوشه ی پرده ی خونه بیرون رفتنشو نگاه کردم

شب اون جا موندم

بی بی مریم بهم گفت همه فکر می کنن مردی و رود جنازتو برده

شنیدم مامان و بابات خیلی برات بی تابی می کنن

بشین فکراتو بکن می دونم برگشتنت با سیاه بخت شدنت یکیه خودمو آقام  به زور شوهرم داد می دونم چه زجریه...

اما دختر جون فکرم نکن برنگشتنتم آسونه آدمای ارباب همه جا هستن و پیدات می کنن

بازم گریه کردم... اون قدر این روزا گریه می کردم که چشمه هم بود خشک شده بود ولی انگار اشکام خاکستر دلم بود نه آب چشام...اومد و بغلم کرد و گفت امشبو اینجا بخواب تا فردا خدا بزرگه

شب نتونستم بخوابم خیلی فکر کردمو به یه نتیجه ای رسیدم

نصف شب بی بی مریمو بیدار کردم

_ بی بی جون

_جون دلم

_می گم من فکرامو کردم

_چی؟

_ اگه من بتونم مخفیانه برم شهر و محمد رو پیدا کنم اون می تونه منو یه جا قایم کنه و بعدش ازدواج کنیم. یه جوری به بابام بگو که زندم ولی بگو کسی نفهمه و همین طوری عذا دار باشن تا همه فکر کنن من مردم و کسی پیم نیاد چی می گی؟

_ببین مگه به همین آسونیه؟ چطور بری شهر، که کسی ندونه. خیلی راهه.... تازه محمدو از کجا می خوای پیدا کنی؟

_  تو رو خدا بی بی کمکم کن می دونم سخته اما می خوام فرار کنم از دست ارباب پسر تیمسار آدم ناپاکیه  نمی خوام پدر بچه هام باشه  تو رو به چون دخترت هر کاری می تونی واسم بکن

_ به نظرت بابات راضیه فردا منو مقصر ندونن؟

_  بابام. می دونه که رضایت نداشته باشم این ازدواج درست نیست چه فرقی داره که مجبور به یه ازدواج اجباری بشم یا اینکه با نامحرم زندگی کنم؟ اگه راهی داشتم به جون داداشم هیچ وقت تا سر کوچم بی اجازه نمی رفتم

_بذار فکر کنم

بی بی مریم رفت بیرونو من و تو صندوق قایم کرد از ترس آدمای ارباب از جام بلند نمی شدم حتی عطسه نمی کردم

نمی دونستم دارم راه درست و انتخاب می کنم یا نه؟ نه فقط به خاطر محمد.. به خاطر خودم داشتم فرار می کردم نمی خواستم با کسی ازدواج کنم که حتی بهم حق انتخاب نمی داد... حتی اگه اعتقادی به اسلام نداشت باید به عنوان یه انسان آزادی منو محترم می دونست. البته واقعیت اینه که دخترا اون زمون با این مفاهیم آشنا نبودن و قربانی خواست و اراده ی مردا می شدن گاهی اون مردا پدراشون بودن و گاهی خان و ارباب و آدمایی که ثروت و قدرت داشتن

من تو خونه ای بزرگ شده بودم که پدرم با مفاهیم عقیدتی کاملا آشنا بود و مطمئن بودم اگه می تونست خودش فراریم می داد

بی بی مریم ظهر برگشت پرده ها رو بست و منو از صندوق اورد بیرون

با مامان و بابات حرف زدم بابات گف قاریچی دوست صمیمیشه و کافیه بگی دختر مقصودی تا تو رو برسونتت شهر.

من اونجا یه دختر عمو دارم نمی دونم بتونی پیدا‌ش کنی یا نه باید بری بازار راسته ی طلا فروشا بگی حاج هاشم کلید ساز همه بهت نشونش می دن شوهر دختر عمومه پناهت می ده تا محمدو پیدا کنی بابات گفت راضیه به ازدواجت با محمد درست نیس نامحرم باشین به این زودیام روستا برنگردین

ما هم طوری رفتار می کنیم که ارباب فکر کنه مردی بعد چن سال مام می یایم شهر و پیدات می کنیم

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز

داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته