امروز رفتم دکتر زنان هنوز ننشسته بودم که بی توجه با گوشیش ور میرفت گفت مشکلت چیه مشکلمو گفتم گفت داز بکش معاینه کنم خودشم نیومد به منشیش گفت کارا رو انجام دادم آخرش هم یه چراغ زد ونیم نگاهی کرد گفت بله شما زخم داری
منشیش هم گفت ببین خانم شما زخم داری با دارو بدتر میشی خانم دکتر پماد داره میزنه خوب خو ب میشی ۶۰۰ هزار تومن میشه با خودم گفتم مگه میشه همچنین چیزی
گفتم ندارم بهم دارو بده گفت که نه نمیشه چقدر اسرار کردم حداقل بده یکم سوزشم آروم بشه پول جمع کنم میام
جالبش اینجا بود النگوهامو زیر آستینم بود یدونه یکم مشخص بود منشیش دیدش نگاه الگنوم میکرد میگفت خوب پول نداری یه چیزی بذار تا پول بیاری سرم داشت گیج میرفت با دلال بازیشاون
وای خدا داریم به کجا میریم حتی دردی داشته باشیم دکترا نه تنها درمانمون نیستن بلکه هزار دردن😬