ما طبقه بالا هستیم یهو کلید میندازه میاد تو دیگه خسته شدم به شوهرمم اعتراض میکنم میگه مگه چیه اومد سبزی خوردن گذاشته رفته نخواسته بیدارت کنه خونه جاریا و دخترانش همینجوری میره همه تو یه ساختمون ۶واحدی زندگی میکنیم واحد به نام همسرمه ولی نمیتونه بفروشه تا وقتی مادرش ندست میگم بریم اجاره میگه دیوونم ماه ۴تومن اجاره بدم بگین چیکار کنم خسته شدم؟مثلا امروز صبح اومد سبزی پاک شده آورده واسم من خواب بودم