2777
2789
عنوان

داستان تلخ زندگی من.

460 بازدید | 16 پست

2

بعد از اون سری هم چندبارهمین کارو تکرار کرد هر سری هم که میگفتم میگفت شبا با ماشین میرم کار، ولی مثلا، 6روز کار باید ی درامدی باشه، اما هیچی نبود. خیلی چیزامو تو این مدت از دست دادم. بچه ها هر چی مینویسم میبینم که مشکل من با این همسرم خیلی عمیقتر و از قبلتره. برمیگرده به قبل از ازدواجم!!!  

من سال 84 یه آقای آشنا شدم که هر دومون خیلی بهم علاقه داشتیم البته الان زیاد از جزییات اون جریان نمیگم چون کلا درست نیست، ایشون خواستگاریم اومدن و در کل قسمت نبود و نشد ، اما به من خیلی ضربه بدی خورد. یکی دوبار هم غیر مستقیم  از طریق مامانش دیگه خونه نیومدن گفتن و نشد، تا اینکه کلا ارتباط من با اون آقا قطع شد. من خیلی اتفاقی با همسرم آشنا شدم در صورتیکه از سر سادگی و لج که چرا اون جریان  با اون آقا نشده با همسرم دوست شدم.البته اونم مثلا دو هفته بعد از آشنایی خودش تنها اومدم مولا از بابام اجازه بگیره بیاذ خاستگاری (خوب تو اون سالها رابطه ها این مدلی بود) همسرم همون موقعه هم اعتیاد داشت اما اوایلش من نمی دونستم انقدر که خیلی ببخشید گیج بودم. من تو اون دوره تو اوج سادگی و حماقت واقعا میگم حماقت مناسفانه با این آقا(ر ا ب ط ه) داشتم، اینم بگمو خودم نخاستم رو اعتمادی که کردم و انتظارشو نداشتم که بخاد همچین اتفاقی بیافته این مربوط به سال 87میشه. اون اتفاقی که نباید میافتاد افتاد.این اولین جایی که دارم راجبش میگم  همیشه ف میکنم چون همسرم دید که من از اعتیادش با خبر شدم بخاطر اینکه ولش نکنم این کارو انجام داده ، البته خودش میگه که ناخواسته بوده و خودشم نمیخاست، بعد از اون اتفاق من تو دوستی یه دوره خیلی خیلی بدی داشتم چون این آقا اعتیاد داشت رفتارهاش دست خودش نبود و بارها از طرفش تهدید شدم خیلی روزای بدی بود، تا اینکه سال 88افتاد زندان. از طرفی خیلی خوشحال بودم که از دستش راحت بودم و از طرفی ناراحت سر این جریان که الان باید چکار کنم... 

پارت اولش کو؟

آ قای خوب و عزیزم عمر و عزتت زیاد    الهی بدی و ذلت سر دشمنت بیاد                                    قدرت واقعی یک مرد میزان  خنده  زنی هست که کنارش زندگی می کند                                                                                

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

میشه منو لایک کنین بعد بگین تو دوست خوب مایی بیا بخون😘

برای شناختن ﺁدم هاﺍﯾﻨﻘﺪﺭ ﻋﺠﻠﻪ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ،ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ،ﺫﺍﺕ ﺗﮏ ﺗﮏ ﺁﺩﻣﻬﺎ ﺭﺍﺑﻪ ﺗﻮ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﯽ ﺩﻫﺪﻭ ﺗﻮ ﻣﯿﺮﻧﺠﯽ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺕ ﻭ ﻗﻀﺎﻭﺗﻬﺎﯼ ﻋﺠﻮﻻﻧﻪ ﯼ ﺯﻭﺩ ﻫﻨﮕﺎﻣﺖ ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﺁﺩﻣﻬﺎ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯿﮑﻨﯽ ﻭ ﻣﯿﺒﯿﻨﯽ ﺁﻧﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﯼ ﺑﺪ ﻫﺴﺘﻨﺪ،ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﮐﺎﺭﻫﺎ ﺭﺍ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻭ ﺁﻧﻬﺎ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺘﺸﺎﻥ ﺩﺍﺷﺘﯽ ﻭ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﯼ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﺳﺘﺖ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪﻧﺖ ﺍﺯ ﺯﻣﯿﻦ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻧﺪ ﺯﻣﯿﻨﺖ ﺯﺩﻩ ﺍﻧﺪ , ﺁﻧﻘﺪﺭ ﻣﺤﮑﻢ ﮐﻪ ﺻﺪﺍﯼ ﺧﻮﺭﺩ ﺷﺪﻥ ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻧﻬﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﻭﺟﻮﺩﺷﻨﯿﺪﻩ ﺍﯼ ﺁﺩﻣﻬﺎ ﺭﺍ ﻗﻀﺎﻭﺕ ﻧﮑﻦﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻗﺎﺿﯽ است..🍀‹ الهی اون دلخوشی که منتظرشی،وقتش همین روزا باشه...›••💛••
بوی تاپیک پر بازدید میاد

نه عزیزم این واقعا اتفاق بد زندگیمه، نمیخام زیاد روش و وارد جزییاتش بگم اما گفتم چون همش تو دلم مونده بود چون نتونستم به هیچکس بگم چون همون اشتباه  و موندن تو این رابطه خووووووودش باعث شده حال و روز این روزام این باشه 

[QUOTE=234784990]پارت اولش کو؟[/QUتاپیک قبلیمو ببینی متوجه میشید عزیزم 

رفتم خوندم عزیزم 

ولی تو یه تاپیک همه ی ماجرا رو بنویس

آ قای خوب و عزیزم عمر و عزتت زیاد    الهی بدی و ذلت سر دشمنت بیاد                                    قدرت واقعی یک مرد میزان  خنده  زنی هست که کنارش زندگی می کند                                                                                
بوی تاپیک پر بازدید میاد

من اینو با ناراحتی گریه و حسرت حس حماقتم دارم تایپ میکنم. دنبال تاپیک پر بازدید یا تحسین یا اینکه یکی قضاوتم کنه نیستم، خوشحال میشم کسای اونور نشستن و وقت میزارن میخونن اما در هر صورت همینکه میگم و این حس بد از تو دلم یکم کم میشه آرومتر میشم 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792