یکی از فامیلامون که. رفت امد داشتیم به شوهرم میگفت دایی
و همینجوری صمیمی شده بود
ومن به خیاله اینکه سنش کمه و منظوری نداره برام مهم نبود
چن وقت پیش پیامشو تو گوشی شوهرم دیدم
و شاید دوماه طول کشید که فقط بتونم شوهرمو ببخشم
بعضیا خون ندارن
ما یه همسایه داشتیم تو آپارتمان دختره مطلقه بود خدا شاهده اومده بود خونه ما بعد شوهرمم بود گفت آره منو مادرم اونقدر به همسایه‌ها اعتماد داریم حتی شبا در خونمون بازه🙄🙄🙄🙄🙄🙄🙄
چرا باید بیاد جلو شوهر من این حرفو بزنه؟
من یه همسایه داشتم
یکی دو تا رفتار داشت
متوجه شدم جددددا نگاهش به همسرم خیلی خاص شده.
تازه عروس هم بود
بعد یکی دو بار دیدم با آرایش میاد در خونمون(فکر میکرد ما چون محجبه ایم آرایش نمیکنیم هیچ وقت🤣)
یا یه سری رفتار دیگه
مثلا تو ارتباط بچه هام و باباشون اظهار نظر میکرد و در واقع دخالت میکرد!🙄🙄🙄 چیزی که من به شخصه اجازه نمیدم به خودم!
یکی دو تا رفتار بسیار زننده هم داشت
کمترینش این که به همسرم سلام میکرد، ولی برای من روش رو برمیگردوند!
خولاصه اینکه به همسرم منتقل‌کردم!
تو جلسه ساختمان برگشت گفت خانم فلانی شما بین من و آقای فلانی(همسرم) رو به هم زدی!!!!
آقا شیر غران زندگیم
چنان فریادی سرش زد که حررررررف دهنت رو بفهمممممم !!!!
و دیگه طرف ماستش رو کیسه کرد.
البته که از اون ساختمان سمی رفتیم.
اینو گفتم که به این‌نتیجه برسم
همراهی همسرتون رو می طلبه!
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
