به این دلیل تصمیم گرفتم خاطره بارداریمو بنویسم که شاید برای بعضیا باعث امید بشه و همچنین تجربه ام در مورد فشاربالا و مسمومیت بارداری شاید به درد کسی بخوره
[ ] چندماه بعد عروسیم چون سنمون با شوهرم بالا بوداقدام به بارداری کردیم 5ماه طول کشید تا باردار شدم تیر سال 99تقریبا بارداری بی دردسری داشتم و تا 18هفتگی همه چی خوب بود اینم بگم من تو یه شهر کوچیک زندگی میکنم وفقط یه ماما تو مرکز بهداشت داره
[ ] هفته 24بود که فهمیدم پاهام و صورتم خیلی ورم کرده رفتم بهداشت که فشارم نرمال بود اما از هفته 18تا 24ده کیلو اضافه کرده بودم که ماما گفت برم ازمایش دفع پروتیین بدم و چندروز پشت هم فشارمو کنترل کنم
[ ] منم رفتم همدان خونه مامانم تا به دکتر اینا راحت دسترسی داشته باشم
[ ] تمام ازمایشارو دادم نرمال بود فشارمم از ده تا 12متغیر بود و دکترمتخصص گفت مشکلی نیست و لازم نیست ازمایش 24ساعته دفع پروتیین بدم
[ ] منم به خیال اینکه همه چی خوبه برگشتم شهرخودمون بعد ده روز از برگشتنم هفته 27بودم که برای چکاب رفتم بهداشت فشارم 14بود و ماما گفت سریع باید برم بیمارستان
[