من یه کاری راه انداخته بودم که مجبورم جمش کنم از طرفی به شوهرم گفتم میخوای ماهیانه چقدر بهم بدی من نمیتونم دیگه بدون پول واقعا اذیت میشم نیاز دارم ماهیانه یه مبلغی هرچند ناچیز بهم بدی
الهی
خب
شوهر منم همینه والا
بعد نشست حساب کرد اگه امسال حقوقش زیاد بشه تازه میتونه از پس قسطاش بربیاد دو تومنم میمونه دستش برا خرج خونه
تازه اگه زیاد کنن حقوقشا اگه نه قسطاشم نمیتونه کامل بده
همین بورس مارو ورشکست کزد
خونشون خراب بشه که این بلا رو سرمون اووردن
خلاصه حالم بد شد رفتم تو اتاق نشستم ب گریه کزدن
شوهرم خیلی ریسک کرد تا تونست وام گرفت و گذاشت توی بورس
عزیزززم ... به زودی در پول زیاد و آرامش و خوشبختی غرق بشی
شوهرم البته کلا به من که میرسه جونش در میاد پول ماهیانه بهم بده خیلی حالمو بد میکنه میگم این بلاها از نفرینا من سرت اومد خون به دلم میکنه و بهم پول نمیده انگار میخواد از جونش دربیاره بده
کاری که راه اندازی کرده بودی رو چرا جمش می‌کنی ؟
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
