2777
2789
عنوان

یک ماهه زندگیم جهنم شده بخاطر دایی عوضیه شوهرم

| مشاهده متن کامل بحث + 935 بازدید | 41 پست

منم همین مشکل شما رو داشتم ب این نحو: ما تهران هستیم و وقتایی ک میومدیم شهرستان ، همسرم مدام میرفت پیش پسر دایی مامانش حتا وقتایی ک تازه عروس بودم باز بدون من میرفت 

حالا هی شهرستان اومدنمون میشد دعوا سر این موضوع 

تا اینکه بعد ۶ سال تحمل ۳ سال پیش ک همسرم باز رفته بود خونشون و منکر میشد، ب خانومش زنگ زدم ک دیگه لطفا اینو دعوت نکنید ( البته با زبون نرم ) 

و نهایتا گفتم: من با این قضیه مشکل جدی دارم اگر بخاد ادامه بده من مجبورم بفکر جدایی باشم( این حرفم ن دروغ بود ن راست البته) ی جورایی ترسید و خداروشکر رفت و امدشون ی مقدار کمتر شده 

چی‌بگم‌ من با یکی رل بودم میخورد  بعد اومد خواستگاری واسه همین دکش کردن

خوشبحالت واقعا 


اینا کلا فامیلشونم داغونن ای کاش تو نامزدی جدا میشدم 

همه معتاد و عرق خور 

فقط خانواده شوهرم توشون خوبه 


نمیزارن که عوضیا زندگی کنیم. 

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

منم همین مشکل شما رو داشتم ب این نحو: ما تهران هستیم و وقتایی ک میومدیم شهرستان ، همسرم مدام میرفت پ ...

شوهرم من انقدر از فامیلاش بدش میاد سال به سال خونشون نمیره 


این داییش خیر سرش ترک. کرده 


شده اینه دق من 



خوشبحالت واقعا  اینا کلا فامیلشونم داغونن ای کاش تو نامزدی جدا میشدم  همه معتاد و عرق ...

سعی کن زندگیت و هرجور شده نگه داری شده با چنگ و دندون نمیدونم هرجوری شده نزار شوهرت بره باهاشون 

تو یه انتخواب کردی دیگه قوی باش پای انتخوابت وایسا به جای اینکه جا بزنی و طلاق بگیری زندگیت و جمع کن 

باهاش لج نکن که بیشتر سمت داییش بره.قهر هم نکن سر فرصت که خسته نباشه باهاش صحبت کن و سعی کن خودت دو ...


مگه میتونم طاقت ندارم استوری فامیلشون رو دیدم این نشسته بود با چند نفر اونجا عرقم وسط بود 


داغ کردم شروع کردم فوش دادن داشتم. میرم خونه مامانم از شانسم خونه نبودن


کارشو ول کرد اومد خونه توضیح بده 


دستشو گذاشت رو قران که من نخوردم 


مگه میتونم طاقت ندارم استوری فامیلشون رو دیدم این نشسته بود با چند نفر اونجا عرقم وسط بود  ...

بهش بگو باور میکنم نخوردی ولی دیگه اینجور جمع ها روترک کن و شخصیتت رو با اینجور آدما خراب نکن


شما هم سعی کن وقت بیشتری با شوهرت بگذرونی 

بهش بگو باور میکنم نخوردی ولی دیگه اینجور جمع ها روترک کن و شخصیتت رو با اینجور آدما خراب نکن شم ...

ما زندگیمون خوبه 

مشکلی نداریم  باهم همیشه با همیم


یک ماه اینجوری شده


طاقت ندارم اصلا 


دلم میخواد داییشو خفه کنم


شوهرم من انقدر از فامیلاش بدش میاد سال به سال خونشون نمیره  این داییش خیر سرش ترک. کرده&nbs ...

اگر دیدی کوتاه نمیاد نهایتا باید مستقیم ب خودش بگی 

البته قول ازش بگیر ب همسرت چیزی نگه( چیزی بش نگی ک بدتر جری بشه .مظلوم نمایی بکن پیشش  

من عروس خوبه ی تمام فامیلشونم تا حالا کاری نداشتم به هیچ کدومشون  میترسم برام بد بشه مستقیم ...

به نظرم بشین تنها با پدرشوهرت حرف بزن بگو اینجوریه تا هم جلو شوهرت و بگیره هم دایش 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792