با سلام دوستان عزیزم
پیشاپیش از طولانی شدن حرفام عذرخواهی میکنم🙏
نیاز شدید به همفکری همه دوستان دارم ..
اتفاقی برام افتاده که خوابم رو گرفته!
اینطوری شروع کنم که من بخاطر یه سری مشکلات که برام در طول زندگیم به وجود اومده بود روحیه خوبی نداشتم افسردگی و بیخوابی و ...
حدود ۳ سال پیش بطور اتفاقی با سایت یک دکتری آشنا شدم که درمانگر و کوچ لایف هستند. من بیشترِ پادکست ها و فیلم های آموزشی ایشون رو گوش کردم و دیدم .. پیج اینستاگرام و کانال تلگرامشون رو فالو کردم و مطمئن شدم آدم باسواد و باتجربه ای هستند و نوع نگاه ایشون به زندگی و روش ایشون رو دوست داشتم و خیلی دوست داشتم باهاش مشاوره و دوره لایف کوچینگ داشته باشم. تقریبا ۶ ماه پیش یعنی بعد از ۲ سال اولین جلسه مشاوره با ایشون رو داشتم و بعد از حدود ۳ ماه حس کردم دارم بهشون علاقمند میشم طوریکه به یکی از دوستانم گفتم احساس میکنم یکی داره قلبمو لمس میکنه! ناگفته نماند که ایشون هم نسبتا خوب با من صحبت میکردند .. من مجردم و دقیقا ۱۰ سال هم هست که با کسی رابطه نداشتم و تنها بودم .. مدتی گذشت و من تصمیم گرفتم برای اینکه این علاقه شدت نگیره تا مدتی باهاش جلسه مشاوره نداشته باشم .. در همین حین خیلی اتفاقی یکی از دوستان مجازی من در اینستاگرام یک استوری گذاشت که از مشاورینی که پیششون رفته بود شکایت کرده بود و گفته بود دیگه پیش هیچکسی برای مشاوره نخواهد رفت .. من هم برای خیرخواهی و کمک گفتم خب میخوای من مشاور خودمو بهت معرفی کنم؟ و همین کارو کردم و بعدش هم فکر کنم کاملا سادگی کردم و گفتم من به این آقای دکتر علاقمند شدم .. بعد این دوست مجازی که پسر هم هست و خیلی هم از من کوچکتره شروع کرد از مشاور من بد گفتن که این آقا یک شیاده که باعث شده تو بهش علاقمند بشی! این کار درست نبوده و یک ظلمه! چرا وقتی تو بهش پیام میدی هر ساعتی جواب میده؟ طوریکه من واقعا حس بدی به آقای دکتر پیدا کردم و کارم شده بود گریه! اون دوست مجازی مدام میگفت ببین این دکتر الان با چند نفره! ببین قبل از تو چه بلاهایی سر قبلیا آورده و غیره و غیره ... این هدفش اینه با بازی کردن با ذهن تو، تورو برای رابطه و سوء استفاده آماده کنه! واقعا توی برزخی گیر کرده بودم و نمیتونستم تصمیم بگیرم و تمرکزی نداشتم ... گذشت و چند روز قبل از تعطیلات عید بعد از یک ماه و نیم یک جلسه دیگه با دکتر گرفتم که صحبتی داشته باشم درباره کارهایی که انجام دادم و هدف گذاری سال جدید .. اون جلسه به من گفتند چند ماه دیگه دوره های حضوری میذارن و منم سر از پا نمیشناختم که کلاسی میذارن و میتونم بیشتر ببینمش 🙂 خوشحال از این خبر، موضوع رو برای همون دوست مجازی تعریف کردم. گفت: خب خوبه اگر شروع دوباره ای بشه برای معاشرت کردنِ تو .. اینم اضافه کنم که دکتر به من گفته بود هروقت کاری داشتم واجب و اورژانسی باهاش بدون تعارف تماس بگیرم و دوستم میگفت کار این دکتر مردوده! هرچند من کلا روم نمیشد تماس بگیرم و میگفتم حالا طرف یه تعارفی زده دلیل نمیشه من مزاحمت ایجاد کنم ..