امروزداشتم باپدرشوهرم اینامیرفتم بهشت زهراشوهرم نیومدیه جروبحث کوچولو کردم توراه تودلم گفتم بمیری بعدتوبهشت زهرایه پسرجوون داشتن دفن میکردن۲۶ساله۷عیدعروسیش بودداشت میرفت دنبال نامزدش که توراه تصادف کرده بودواقعادلم واسه خانوادش همسرش کباب شد کاش قدرعزیزامونابیشتربدونیم همینکه برگشتم محکم شوهرمابغل کردم خداروشکرکردم که هنوزم عشقم کنارمه حتی اگه بعضی وقتااعصبی بداخلاق
خداجون به خاطرهمه داده هانداده هات شکر