تو ۱۹ سالگی یهویی نامزد کردم یک ماه بعد ازدواج کردم خیلی یهویی شد و کاملا سنتی کلا تا چند وقت تو شوک بودم اوایل خیلی دعوا داشتیم فاصله سنیمون هم دقیقا ۱۰ سال و ۱۵ روز بود من قرص جلوگیری میخوردم و اصلااااااا ب بچه فکر هم نمیکردم ب هیچ وجه همسرمم گفت تا وقتی راضی نباشی بچه بی بچه هر چند خیلی خیلی بچه دوست داشت بی حد اندازه
مادرشوهر خدابیامرزم هر ماه منتظر بود کی باردار میشم و من پنهونی قرص میخوردم یعنی خبر نداشت تا اینکه خواهر شوهرم اومد تو اتاق و قرص هارو رو میز دید خلاصه مادر شوهرم خبر شد و چ دعوای بزرگی شد هنوز ۴ ماه از ازدواجم گذشته بود