اصلا انگار ن انگار من وجود دارم دلم داره میترکه قلبم تیکه تیکه شده اولا برام میمیرد صحبت ۸ سال دوستی بعد عقد عوض شد من چطوری باور کنم اینی ک کنارمه اون نیست اصلا نمیتونم با خودم کنار بیام دارم دیونه میشه حتی نمیشه ی کلمه باهاش حرف زد باهمه میره بیرون ب جز من شاید باورتون نشه در روز ی کلمه باهام حرف نمیرنه گریه کنم اصلا براش مهم نیست قبلنا من گریه میکردم میمیرد برام خانوادش بینمون اختلاف انداختن دیگه باهم خوب نشدیم عین مجسمه شده هیچکی هم درکم نمیکنه بیاین چند جمله بهم بگید واسه همیشه بزارمش برم