میخواد خونه عموش بره پدر شوهر و مادرشوهرم هستن.اما دل خوشی از پدر شوهرم ندارم خیییییلی بیشعوره و جلو جمع فقط متلک میندازه ازش مثل سگ بدم میاد مرتیکه عوضی .مادرشوهرم هم خیلی عوضی و دیوثه حرصمو در میاره بخوام بگم طولانیه.موندم برم یا ن؟چند سری شوهرم رفته تنها بوده اینسری میگه باید بیای اما دلم نیست چون پدرشوهرم میاد نکبت.اونجام بریم این همش پیش عموش ایناست