2777
2789
عنوان

بخونید ببینید من باید چیکار میکردم

192 بازدید | 15 پست

ما با خانواده شوهرم رفتیم بیرون برای گردش و من غذا پختنم و وسیله آماده کردم و بعد از کلی بیرون بودن خانوادش گفتن ما غذا نداریم هرجا میرفتی رستوران یا نبود یا شلوغ بود بعد بلاخره یه جای پرت پیدا کردند ما هم کلی دنبالشون رفتن رستوران غذا خوردن شوهرم رفت با اونا و تو رستوران به من گفت تو میخوای تو ماشین بمون بچه را بگیری من نمیتونم بیام غذا تو را بخورم جلو اونا زشته میخوای تو هم بیا تو منم گفتم من کلی زحمت کشیدم به من بی احترامی کردی اونم مگه چی شده منم دیگه باهاش حرف نزدم خودش رفت غذا شا خورد و برگشت 

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

حق داری والا من بودم میکشتمش،ولی عزیزم بیرون رفتنی با یه خانواده دیگه باید همگی هماهنگ شین یا از خونه غذا ببرین یا برین رستوران نمیشه که یکی غذای خونگی بخوره یکی بره رستوران

لطف میکنی برای شادی روح بابای عزیزم صلوات بفرستی😘😘

من برای مادر شوهرم و یه برادر شوهرم پختم دوتا شون غذا نداشتن من هرچی گفتم با ما بخورن یا بگیرن بیان باهم دور هن بخوریم من زحمت کشیدم اصلا محل ندادن رفتن رستوران و به شوهرم گفتن غذا را شب بخورید منم به شوهرم گفتم این همه را تو شب میخوری کار به غذا ندارم شما منا کوچیک کردید

من برای مادر شوهرم و یه برادر شوهرم پختم دوتا شون غذا نداشتن من هرچی گفتم با ما بخورن یا بگیرن بیان ...

پس با این توضیحاتی که دادی حق کاملا باشماس خیلی ناراحت شدم از رفتارشون

لطف میکنی برای شادی روح بابای عزیزم صلوات بفرستی😘😘
من برای مادر شوهرم و یه برادر شوهرم پختم دوتا شون غذا نداشتن من هرچی گفتم با ما بخورن یا بگیرن بیان ...

حق داشتی بهشون میگفتی و غذارو جلوشون میریختی دور 

خیلی کارشون زشت بوده بشه درس عبرت دفعه دیگه ن براشون غذا درس کنی؛ن باهاشون بری بیرون

خداجونم به بزرگیت قسم مادرمو شفابده لطفا 🙏💔

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز