از خاتواده شوهر اصلا شانس نياوردم. من خارج هستم ميدونم الان ميگيد بيكاري و بهتر كه دخالت نميكنن. ولي هميشه ارزوي خانواده همسر خوب تو دلم مونده. حتي عيد به مادرم ايران يك زنگ براي تبريك نميزنن و قطع رابطه هستند بدون هيچ دليلي. به منم اصلا هيچكدوم زنگ نميزنن: خواهر شوهر ها خيلي بيشعور هستند. وقتي شوهرم سر كار هست بهش زنگ ميزنن. البته اينها براي شوهرم مهم نيست و من اجازه اعتراض ندارم. ولي واقعا كارهاشون تو روابط من و شوهرم تاثير گذاشته: كاش خانواده شوهر منم ادم بودند. من براي عيد براشون تكس دادم همين. به نظرم همون تكس هم زياد بود ولي از ترس اينكه شوهرم بگه اونها بزرگتر هستند و چرا تبريك نگفتي اين كار رو كردم: از همشون متنفرم. بيشترشون كه با هم قهر هستند و اونهايي كه به ظاهر اشتي هستند اصلا عاطفه ندارند. شوهرم هم جونش رو براي اين عوضي ها ميده
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
توی شازده کوچولو یه قسمت بی نظیر داره که میپرسه اگر بیفتم چی؟؟؟؟!! 😕و اونم جواب میده عزیزمن اگر پرواز کنی چی!؟😍به جای اینکه همیشه بگی اگه نشه چی؟؟؟ یه بار بگو اگر بشه چی؟!😍😍😍