یه دختر سه سال و سه ماهه دارم، از اول بدخواب بود، الان بدتر شده، همه راه ها رو امتحان کردم، دو ساعت قبل خواب خاموشی میزنم، روتین شبانه گذاشتم، قصه گویی و ماساژ و حموم و سکوت و... بی امتحان کردم، هیچ کدوم جواب نداده، خودم سر یسری موضوعات مالی و خانوادگی از طرف خانواده همسرم خیلی عصبی ام، اما الان حدود یک ماهه دخترم هر شب تا منو به مرز جنون نکشه و اعصابمو خورد نکنه در حد سکته کردن نمیخوابه، تا دعواش میکنم و دو تا میزنم تو باسنش میخوابه و این خیلی اذیتم میکنه، هم عذاب وجدان میگیرم، هم با ناراحتی میخوابه، هم خودم چنان عصبی میشم که فرداش کل روز بی حوصله ام، چیکار کنم هر شب لج بازی و گریه و... بی نکنه و با آرامش بخوابیم
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
خودت سعی کن اروم باشی بیخیال دنیا وروزمرگیاش اون گناه داره بچست احتیاج داره بهت شبا بش بگو بریم مار بازی کنیم اروم اروم با انگشتت بکش رو کمرش رو ابروهاش تو موهاش تا خابش ببره با زبون نرمش کن زور نگو ب بچه
نمیذارم بخوابه هی گریه میکنه و بدقلقی میکنه، با اینکه از خواب میمیره ظهرم با دعوا میخوابونم چون تحمل یه بچه که از ساعت 3 تا 11 شب نق بزنه و گریه کنه هم ندارم
تو رو خدا من به خودکشی فکر میکنم دیگه، چون عذاب وجدان دارم دعواش میکنم یا میزنمش
خواهر فقط صبررر من دخترمتا چهار نزدیک ۵سال بود شبها جیع وگریه پسرم هم چهارسال منم اوضاع داعانی داشتم فقط صبرررر همینو بگم سعی کن در طول روز خسته اش کنی تا شبها راحت بخوابه ایه الکرسی هم بخوان
اصلا دراز نمیکشه، یه دقيقه دراز بکشه تا میخواد خوابش بگیره پا میشه میره، اگر من چه ظهر چه شب دراز بکشم، انقدر میره و میاد و انگولک میکنه تا قاطی کنم و پاشم دعواش کنم، وقتی عصبی میشم میرم تو اتاق درو میبندم که نبینمش بزنم، انقدر پشت در جیغ میزنه و به در میکوبه که از حس بد اینکه همسایه ها اذیت میشن باز میکنم درو
خواهر فقط صبررر من دخترمتا چهار نزدیک ۵سال بود شبها جیع وگریه پسرم هم چهارسال منم اوضاع داعان ...
بخدا دیشب ساعت 11.5 خوابیده،از صبح ساعت 8 بیداره، کاردستی، آب رنگ، ماژیک وایت برد، خاله بازی، پارک، پیاده روی رو انجام دادیم، باز شب از 10.5 خاموشی زدم ساعت 12.5 با جیغ و بزن بکش خوابید، چقدر خسته کنم، ظهرم یه ساعت با دعوا خوابیده
یه مدت نده ببین تغییر میکنه من به دخترم مولتی ویتامین ندادم یه بار گرفتم دادم گفتم حالا یه بار اشکال نداره چون کلا همسرم با دارو دادن به بچه مخصوصا شیمیایی مخالفه
باور کن دخترم شیطون شد با اینکه خیلی ساکته دیگه ندادم
❤دنبالِ مردی نباش که موهاتُ ببافه ... مـردی رو بخواه که بتونی بدونِ ترس باهاش رویا ببافی ...مردی که بلد باشه برات لاک های رنگ و وارنگ بزنه خیلی جذابه ولی از اون جذاب تر مردیه که بتونه دنیاتُ، خوابهاتُ رنگی کنه ... مردهایِ زیادی بلدن درِ ماشین رو برات باز کنن اما مردایِ کمی هستن که بلد باشن گره هایِ کورِ اخم هاتُ، گرفتگیِ دلتُ باز کنن ... میشه کفشِ پاشنهدار پوشید و برایِ زمین نخـوردن به مردهایِ زیادی تکیه کرد اما مردی که تکیهگاهِ روزهایِ بی کسیات باشه و پناهِ بیپناهیات کجا و مردهایِ موقتیِ یه روزه و یک ماهه کجـا ... عزیزم مردهایِ زیادی هستنـد که بلدن با کارایِ جذاب سرِ ذوقت بیارن اما موقتی و زودگذرن ... جذابیتشون یه جایی ته میکشـه ... میدونی آخه آدما از یه جایی به بعد از خودشون نبودن، از خوب بودنهایِ الکی و اجباری خسته میشن ... اونوقته که یا میرن یا بد میشن ... اما مردهایِ واقعی اونهایی که بلـد نیستن خیلی کارایِ فوقالعاده انجام بدن ، همونا که میتونن امروزتُ بسازنُ فـرداتُ ، اومـدن که بمـونن ... اونایی که با تمامِ معمولی بودنشون، جـذابن و با همه یِ سادگیشون فوقالعاده ...این مـردا یه قلبِ صاف دارن که تقدیمت میکنن و "دوستت دارم"هاشون نفوذ میکنه تهِ تهِ روحت و عشق تهنشین میشه تو دلت ... اگه یکی از همینهارو داری، یه جایِ خوب تو دنیات قایمشون کنُ تا میتونی دوسشون داشته باش ... خدا تعداد محدودی ازشون ساخته و یه نمونهاشُ واسه تو کنار گذاشته ... از دستش نده❤