خواهرم با یه پسردوسته قرار بیان خواستگاری وله موقعیت کاریش و مالیش یه چیزی درحد شوهرمن شاید یکم بهتر پدرمم چون من خودم خواستم باشوهرم ازدواج کنم به زور اجازه دادن حالا سرخواهرم اجازه نمیدن میگن همون یکبار بسمونه. من احمق امدم مثلا خواهرمو از شرشیطون بیارم پایین بهش گفتم بیا زندگی من وببین روفرشم دخترعمه هام همه تو عرشن بهترین زندگی هارو دارن حالا توهم میخوایی مثل من بشی. همسرم دیده حالا ناراحته واقعا چیکارکنم