مادر که نباشی.....

منم 6سال این حرفارو زدم.میفهممت😔

الهی شکر که الان مامانی(اشک شوق)

ولی من دقیقا همین موقعیت شما دارم تجربه میکنم

مردم هنوز همونقد جاهلن 

غم مامان بابام میخورم

خسته م و از بچه ها متنفرم حتی بچه نداشتم ک کلاس می‌ذاره نمیاد

از رابطه متنفر شدمممم هی رابطه زوری روز خاص و مراقبت و ال و بل ولی بعد پریود میاد خیلی شکنجه شده 

من الان کسی درک نمیکنه 

مثلا مهربونم ترین فرد میگه اقدام کن ریلکس باش استرس نداشته باش بسپار بخدا خدا بهت میده

ولی من روحی کم آوردم الان تحمل اقدام هم ندارم

دارم لگد میزنم به زندگی مون تحمل شوهر و خودم و هیچ کس ندارم

خونه مون و وسایلمون دوست ندارم

دلم میخاد فقط برم دور دور دور جایی ک هیچ وقت یادم نیاد یه روزی آرزوم چی بود

۲۹

 ۹

کجا جوونم ۳۰ سالم شده 

اولی ک ازدواج کرده بودم رفته بودم دکتر می‌گفت نه الان بچه نیار سنت کمه الان میگن وای دیر و ذخیره تخمدان وووو

من دیگه هیچ دعایی ندارم

با خدا درگیرم 

همه دوستام همه اطرافیام با اولین اقدام حامله شدن بچه شون دنیا اومد

من الان از همه شون فاصله گرفتم چون حالم بد میشه با تبعیض خدا

اصلا ولش کن چرا من دارم اینا میگم نمیدونم

خدا رو شکر که برات شده خاطره دوردور  چه جااالب واقعا الان عمرا بتونی بفهمی چی دردمه خدا رو شکر خدا رو شکر 

الهی هرکی هر دردی داره همینجوری بشه منم همین طور ک یه روزی دردش فراموش باشه

اره شاید رسیدم ولی نوش دارو بعد مرگ سهرابه چه فایده

من هروی میگذره حسود تر افسرده تر خشمگین‌تر عقده ای تر دارم میشم

آخر یه مادر خسته داغون افسرده بدرد کی میخوره؟؟؟

منم آدمم انرژیم تحلیل رفته 

من کلا خیلی خیلی خیلی فرق کردم باادم ثابت 

قبلا همه چی رنگی بود برام 

الان همه چی سیاه سفیده

اینو از تفاوت سلیقه م میبینم

قبلا کوچک ترین وسیله ای ک می‌خریدم رنگی رنگی بود الان یا سفیده یا طوسی و مشکی

این چرا من چرا من این که فکر کنی خدا دوستت نداره صدات نمیشنوه دردناکه

جدیدا من حتی میترسم ک حامله بشم مبادا چون خدا دوستم ندارن بچم ازم بگیره 

مادر که نباشی همه فکر میکنن یه بیکار علافی و ازت انتظار دارن زایمان میکنن بری کمکشون بستری میشن بری پیششون عمل میکنن بری پرستاریشونو کنی. وقتی تمام امیدت میشه دو تا جنین که چشماتو میدوزی به دستای خدا که معجزه کنه و اون دوتا هم نمیگیرن و تو برای همیشه دور مادر شدنو خط میکشی