باردارمالان با شوهرم دعوا کردم
زنگ زد پدر و مادرش به من فوش داد
بعد زنگ زد به بابام به من فوش داد
بعد یه مقدار از اسباب ها رو شکوند
بعد گفت من اصلا بچه نمی خواستم تو فلان فلان مجبورم کردی بعد الان حالم بده
چندماهته؟
چند ماهته؟
جارو و تی کشیدم با اینکه استراحت مطلقم الانم تو اتاق دارم لباسهای کوچولوشو نگاه میکنم
بعد طفلی بچه و آینده اش با این مشکلات
خاک تو سرش
نمیدونم چه کار کنم
حالم بده دلم میسوزه به حال خودم
اما دلم نمیاد ناشکری کنم
بمیرم عزیز با این حالت نمیدونم چرا مردا ایتجوری شدن
منم همین الان حرفم شد با شوهرم چای و شامشو دادم اومدم تو اتاق دلم گرفته نیومد بگه بیا شام بخور با اینکه میدونم از صب ک نیسته چیزی نمیخورم شاید دردت تو بیشتر باشه ولی مطمئنم حال منم اندازه تو بد هست💔خدا بهت صبر بده
از اول هم بهت گفته بود که بچه نمیخواد؟
شما اصرار کردی؟
سر چی؟
غصه نخور حال بدت تموم میشه
منم حالم بده
ولی تموم میشه
میگم باز خوبه معتاد نیست خدا رو شکر که خدا به من نی نی داده خدارو شکر که سلامت هستم میترسم اسم مشکلاتم رو بیارم
مردا تو عصبانیت همه چی میگن ب دل نگیر ،فیلمه سونوتو جلوش بزار صداشم زیاد کن خودش دلش نازک میشه
به خاطر آرامش خودت سلامتی بچت هم که شده ،سر به سر همسرت نزار و سعی کن با گفتگو و اآرامش مشکلاتتونو حل کنید ..اول زندگی معمولا اختلاف زیاده ،صبوری کنید و خودتون حلش کنید ..
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
50 ثانیه پیش
51 ثانیه پیش
51 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
