از وقتی از سرکار اومده پشتشو کرده ب ما داره اینستا میگرده بعد من داشتم غذای پسرمو میدادم تلویزیون ی لحظه قران پخش شد قبل از اخبار یهو برگشت گف نشستیم ب عزای تو دیگ چرا گزاشتی این کانال اینم بگم اصلا با هم دعوا نکرده بودیم قبلش بعد منم گفتم عوض اینک اینستا بگردی سرتو ازلامصب دربیار خودت عوض کن بعد وحشی شد با چاقو زد تو سرم گف ببند درطویلهرو لال شو چرا خدا کاری واسم نمیکنه دیگ چقدر تحقیر بشم چقدر کتک بخورم خداااااااا
برو مشاور البته در درجه اول باهم حرف بزنین دوستانه بهش گوشزد کن ک این مسئولیت من این مسئولیته تو ست در خونه از یه ساعتی گوشیتعطیل و باهم کتاب بخونید عصرونه درست کن برید خرید با بچتون بازی کنید و.... اما اگر درس نشد مشاوره برید حتما تا این بی احترامیا تو روحیه بچت سازگار نشه
حساب کاربری واگذار شده🌼مادر نیستم اما زمانه مادرانه مهربانی به من آموخت ،با چشم هایی تا صبح بیدار تو را تیمار گرم تو تب کنی من وجب به وجب مراقب پیشانی و دل کوچکت باشم ❤از خون نمیترسم ولی سرخی را برخلاف همه ی عاشق های رمانتیک کوچه و بازار شهرت دوست ندارم ❤بی اعتنا به سکه های آخر ماه با جان و دل تا جان دارم بی اعتراض پرستار دل پر درد توم ❤
تو از هر در که باز آیی بدین خوبی و زیبایی دری باشد که از رحمت به روی خلق بگشایی 😍😍بهترین خودت باش حتی سخت ترین شرایط زندگیت مطمئن باش که خدایی که اون بالاس خودش هواتو داره .خدایا توکل بر خودت که جز تو کسی را ندارم ای مهربانترین مهربانان 🥰🥰
نذار باهات اینجوری رفتار کنه به یه بزرگتری بگو باهاش صحبت کنه
خدای خوبم؛ این شعر بخشی از احساس تازهی من نسبت به تو رو بیان میکنه: " مرا هزار امید است و هر هزار تویی/شروع شادی و پایان انتظار تویی /بهارها که ز عمرم گذشت و بی تو گذشت /چه بود غیر خزان ها اگر بهار تویی/دلم ز هر چه به غیر از تو بود خالی ماند / در این سرا تو بمان ای که ماندگار تویی/شهاب زودگذر لحظه های بوالهوسی است /ستاره ای که بخندد به شام تار تویی /جهانیان همه گر تشنگان خون من اند/ چه باک زان همه دشمن چو دوست دار تویی /دلم صراحی لبریز آرزومندی است/ مرا هزار امید است و هر هزار "تویی"شاعر:سیمین بهبهانی