چند روزه خونم  انقد خونه موندم دلم گرفته دیشب ساعت ۴صبح شوهرم بیدار شد فحشم داد تاپیک قلبم کامل همون اول گفتم دیشب چی شد الآنم اومد به بچم  گفت بیا امادتت کنم ببرمت بیرون دور بزنیم بچم گفت مامان چی مامان تنهایه  تو خونه 
شوهرم گفت عیب نداره بزار باشه منو تو باهم میریم دور میزنیم 
منم تنهام حتی بچم نیست بلند شدم خونه رو جمع و جور کردم دلم گرفته خونه ساکت و تنهام