یک روزی، یک جایی، آدمهای هم فرکانس، همدیگر را پیدا میکنند!
می شوند دوست، رفیق...
آرام میگیری با حرفهایشان؛
و بعد فکر میکنی کاش زودتر پیدا میشد!
حضور هیچکس در زندگی اتفاقی نیست.
.
.
.
آدمها همدیگر را پیدا میکنند...
از فاصلههای خیلی دور،از تهِ نسبتهای نداشته،انگار جایی نوشته بود که اینها باید کنار هم باشند !
میشوند همدم ،میشوند دوست ،میشوند رفیق ،اصلأ میشوند جانِ شیرین ...
درست مینشینند روی طاقچهی دلِ هم...
حرفهایشان یک جورِ خوبی دلنشین است ،اصلأ بودنشان شیرین است!
وقتی هم که نیستند ،هی همدیگر را مرور میکنند و مُدام گوش به زنگِ آمدن هم هستند...
خدا این آدمها را نگیرد از هم!