خدای بزرگ و قشنگم کاش میتونستم بابت شکرانه اش دستاتو ببوسم.خدا جونم مراقب دو پرنسسم و باباشون باش،که دنیامن.خدایِ بزرگ تر از چیزی که فکرشو میکردم،مراقب هدیه ای که بهم دادی هم باش که اونم شده دنیام.
خدای بزرگ و قشنگم کاش میتونستم بابت شکرانه اش دستاتو ببوسم.خدا جونم مراقب دو پرنسسم و باباشون باش،که دنیامن.خدایِ بزرگ تر از چیزی که فکرشو میکردم،مراقب هدیه ای که بهم دادی هم باش که اونم شده دنیام.
منم همش یه چیزی تو سرم میگه که هر آن امکان تجاوز به دخترات هست
واقعا دارم اذیت میشم
خدای بزرگ و قشنگم کاش میتونستم بابت شکرانه اش دستاتو ببوسم.خدا جونم مراقب دو پرنسسم و باباشون باش،که دنیامن.خدایِ بزرگ تر از چیزی که فکرشو میکردم،مراقب هدیه ای که بهم دادی هم باش که اونم شده دنیام.
اره فدات منم همش یه چیزی تو سرم میگه که هر آن امکان تجاوز به دخترات هست واقعا دارم اذیت میشم
عزیزم این فکرو نکن ...
من بچه بودم تقریبا ۱۰ساله .دایی هام پیش ما زندگی میکردن ..دایی وسطیم یه شب کسی نبود جز منو مادرم و خودش ...مادرم رفت اشپزخونه .غذا رو بیاره ...داییم منو انداخت زیرش 😥😥😥...و. قشنگ یادمه ....روحم نابود شد ..داغون شدم ...
دلت را بتکان ٫اشتباهاتت وقتی افتاد روی زمین بگذار همانجا بماند فقط از لابه لای اشتباه هایت یک تجربه را بکش بیرون قاب کن و بزن به دیوار دلت ٫اشتباه کردن ،اشتباه نیست ٫در اشتباه ماندن اشتباه است
عزیزم این فکرو نکن ... من بچه بودم تقریبا ۱۰ساله .دایی هام پیش ما زندگی میکردن ..دایی وسطیم یه شب ک ...
ای وااای
دختر منم ۱۰ سالشه
هیچ شرایطی رو فراهم نمیکنم که بخواد تنها بمونه با کسی
ولی خب همین تایم کوتاه پیش میاد دیگه
خب منم فکر میکنم مگه یه غذا اوردن چقدر طول میکشه که ادم بچرو تنها نزاره
خدای بزرگ و قشنگم کاش میتونستم بابت شکرانه اش دستاتو ببوسم.خدا جونم مراقب دو پرنسسم و باباشون باش،که دنیامن.خدایِ بزرگ تر از چیزی که فکرشو میکردم،مراقب هدیه ای که بهم دادی هم باش که اونم شده دنیام.
خدای بزرگ و قشنگم کاش میتونستم بابت شکرانه اش دستاتو ببوسم.خدا جونم مراقب دو پرنسسم و باباشون باش،که دنیامن.خدایِ بزرگ تر از چیزی که فکرشو میکردم،مراقب هدیه ای که بهم دادی هم باش که اونم شده دنیام.
ای وااای دختر منم ۱۰ سالشه هیچ شرایطی رو فراهم نمیکنم که بخواد تنها بمونه با کسی ولی خب همین تایم ...
عزیزم من الان ۳۰سالمه ..اشپزخونه اون موقع قدیمی بود مث الان نبود ...زیر ایوان بود اشپزخونمون ..همه رو میچیدیم تو سینی بزرگ ..سفره .بشقاب ..دیس .اب ...بعد میاوردیم اتاق بالا ...
دلت را بتکان ٫اشتباهاتت وقتی افتاد روی زمین بگذار همانجا بماند فقط از لابه لای اشتباه هایت یک تجربه را بکش بیرون قاب کن و بزن به دیوار دلت ٫اشتباه کردن ،اشتباه نیست ٫در اشتباه ماندن اشتباه است
عزیزم این فکرو نکن ... من بچه بودم تقریبا ۱۰ساله .دایی هام پیش ما زندگی میکردن ..دایی وسطیم یه شب ک ...
و اون اصلا نترسید شاید مادرت یهو از اشپزخونه بیاد بیرون؟
یا اصلا چیکار تونست بکنه تو اون فاصله کم
خدای بزرگ و قشنگم کاش میتونستم بابت شکرانه اش دستاتو ببوسم.خدا جونم مراقب دو پرنسسم و باباشون باش،که دنیامن.خدایِ بزرگ تر از چیزی که فکرشو میکردم،مراقب هدیه ای که بهم دادی هم باش که اونم شده دنیام.
خدای بزرگ و قشنگم کاش میتونستم بابت شکرانه اش دستاتو ببوسم.خدا جونم مراقب دو پرنسسم و باباشون باش،که دنیامن.خدایِ بزرگ تر از چیزی که فکرشو میکردم،مراقب هدیه ای که بهم دادی هم باش که اونم شده دنیام.
دلت را بتکان ٫اشتباهاتت وقتی افتاد روی زمین بگذار همانجا بماند فقط از لابه لای اشتباه هایت یک تجربه را بکش بیرون قاب کن و بزن به دیوار دلت ٫اشتباه کردن ،اشتباه نیست ٫در اشتباه ماندن اشتباه است
من حتی دخترمو با بابام هم تنها نمیزارن،هیچ چیزی هم ندیدم از کسی
نه اشنا ،نه فامیل هیچی
ببخشید میپرسم ،لباسشو یا لباستو در نیورد؟
خدای بزرگ و قشنگم کاش میتونستم بابت شکرانه اش دستاتو ببوسم.خدا جونم مراقب دو پرنسسم و باباشون باش،که دنیامن.خدایِ بزرگ تر از چیزی که فکرشو میکردم،مراقب هدیه ای که بهم دادی هم باش که اونم شده دنیام.