امیدوارم اتفاق های خوبی برات بیفته،واگر شوهرت سر یه نادونی موقتی این کاررو کرده پشیمون بشه وتکرار نکنه.و اگر ذات خوبی نداره شرش از سر تو پسرت باز شه بی دردسر. چه جور بوده باهات؟رابطتون چه جوریه؟
خب اینم هست شوهر زنه معلوم نی چه جور باشه اصلا بپذیره یا با تو دعوا بگیره.ولی به بچت بگو میخایم باهم ماشین بازی کنیم وتو ماشین که هستی یه گوشی ای چیزی بده دستش بازی کنه حواسش پرت باشه متوجه کار تو نشه.به شوهرت بگو میرید خرید،ولی سرپسرتو میشه گول زد با بازی و یه داستان دیگه.
نمیفهمم واقعا قبلنا میگفتن رابطه مون خوب نیست باهم نمیسازیم که خیانته اتفاق افتاده،الان همه چی اوکیه بازم میرن به راه کج،انقدرم که زیاد شده،زن ومرد هم نداره بوی تعفن کل شهر وکشور روگرفته
خب اینم هست شوهر زنه معلوم نی چه جور باشه اصلا بپذیره یا با تو دعوا بگیره.ولی به بچت بگو میخایم باهم ...
باورت میشه اینایی ک گفتی ی درصدم ب ذهنم نرسیده؟ی همچین چیزی چجور ب ذهنم نرسیده؟انقدر ساده .انقد بدبختم ک هیچکدوم از راه های پنهون کاری و دروغو بلد نیستم ای خدا.قفل کرده مغزم.
حق داری از درست بودن خودت ناراحت نشو،شوکه شوکی که واسه خیلی ها سالها طول میکشه،این راه ها هست،ولی من وحتی دلم میگه،ببین شوهرت چقدر برات ارزش داره چقدر تو براش ارزش داشتی،بهش بگی،بگی زندگی قشنگمون به چی خراب کردی.خیلی زیبا جیغ نزن داد نزن،زل بزن به چشماش اشک بریز بگو من زندگیمونو دوست داشتم،میتونستمم ابرو خودت و اون زن رو ببرم،ولی ذاتم خراب نیست،نمیخواستیم میگفتی خودم میرفتم،بنظرم یه چمدون هم آماده بذار کنارت،بگو مفت باختی زندگی رو،و برو خونه پدرت،فقط حرف هاتوبزن ،یه جور باش که خودش از خودش بدش بیاد.
حس قشنگیه یکی باشه عاشقونه دوستت داشته باشه، هواتو داشته باشه، حس قشنگیه! یکی باشه طاقت ناراحتیتو نداشته باشه، طاقت اشک ریختنتو نداشته باشه، یکی باشه که دلت به بودنش قُرص باشه، حس قشنگیه یکی باشه اما کُل دنیات باشه! حسودیم میشه چون(قلبم♥️) به جای اینکه برای خودم بتپه برای(توو)میتپه♥️چه نسبتی باهاش داری ؟ عاشقشم😊 نسبت از این بالاتر!♥️ (درخواست دوستی نمیدم ودرخواست دوستی قبول نمیکنم) 🙅🏻♂
عزیزم بانو ،سنگاتو وا بکن،نذار غم تو دلت لونه کنه،اگه عوضیه واستا به مدرک جمع کردن و وکیل،اگه نه حق طلاق بگیر،بگو نمیتونی فعلاها ببخشیش،فقط حواست به پسرت باشه اعصاب داغونت روش تاثیر نذاره،منکه دخترمو خیلی اذیت کردم خیییلی پشیمونم،ولی اگه امکانش رو داشتم میرفتم،اخه اعتماد دیگه نمی مونه،همش شک،تا ناراحته میگی دعواشون شده،شاده میگی بهش خوش گذشته،خودت ببین شرایطت چه جوره،میتونی یه زندگی خوب واسه خودت و پسرت داشته باشی برو وداغتون رو به دلش بذار.
بله داشتم بعد هفت سال با ریز جزییات جلو چشامه.باز خداروشکر به جاهای باریک نکشیده،وفکر نکنم رابطه ی جدی ای بینشون باشه،شاید هم یه سو تفاهم باشه،اخه چت شوهر من قرار واسه رابطه ی جنسی بود اونایکسال باهم رفیق بودن