سلام من از بعداز ظهر اعصابم کاملا خرابه و فقط دارم زیر لب غر میزنم.قضیه از این قراره که شوهرم گیتاریست هست و بعضی وقتها گیتارشو با خودش به فروشگاهش میبره تا اینجا که مشکلی نیست اونروز خونه مادرش گفته که دلم میخواد به دوقلوهام گیتار آموزش بدم از الان یاد بگیرن...منم یه جاری و برادرشوهر دارم که همیشه حسود خانواده هستن و چشم ندارن بچه های منو ببینن اگه دستشون باشه برای پایین کشیدن بچه هام همه کاری میکنن که بچه خودشون تو چشم باشه. البته من قطع رابطه هستم باهاشون و رفت وآمد ندارم
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
امروز خواهر شوهر بزرگم ناهار مهمونمون بود یهو دخترش گفت زندایی الناز دایی به فرشاد پسر برادرشوهرم هم گیتار یاد میده هر روز عصر فرشاد میره فروشگاه دایی برای آموزش. انگار یه سطل آب داغ روم حالی کردن
پرا باید چیزی بگی؟؟ خب ایرادش چیه ب برادرزادش چیزی یاد بده؟چقدر زندگی و سخت میگیرید آخه
منم آن شیخ سیه روز که در آخر عمر لای موهای تو گم کرد خداوندش را ...🥀🥀 دشمنت را هم چو میخ خیمه می خواهم ، مُدام سر به سنگ و تن به خاک و ریسمان در گــردنش 🥺🥹💫💫