2777
2789
عنوان

خانوما چقدر به خانواده و شوهر و جاری اهمیت میدید؟

| مشاهده متن کامل بحث + 476 بازدید | 58 پست
من خودم خواهر ندارم خواهرشوهرهام برام از خواهر هم بهترن هرکاری بخوام بکنم باهاشون مشورت میکنم حتی به ...

چقد خوب خواهرشوهر من هرچی شوهرم برام میخرید دیوانه میشد از حرص دوست داشت منو بکشه

هیچ وقت دست کم نگیرشون چون به محض اینکه براشون فرصت پیش بیاد بدترین ضربه رو بهت میزنن همیشه گارد خود ...

دقیقا از همین گرم بودن سواستفاده ها کردن از من شوهرمم ساده دلسوز 

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

میدونی تمام انرژیموجمع میکنم که به گذشته فکرنکنم وخاطره ای نباشه،چون طبقه پایینشون هستم یه ضربه جدید ...

من خداروشکر هزارکیلومتر نهصد کیلومتر دورم ولی هی زنگ میزنن بیاین بیاین اه حالا بریم مدام گریه میکنن نداریم نداریم درصورتی پولشون از پارو بالا میره بشدت خسیسن دوست دارن شوهر من هرچی کار میکنه خرج برادر بزرگش‌کنه و پدرمادر من خرج مارو بدن

کاش میشد،عزیزم متاهلی!میدونی که نمیشه،شوهرم درهرصورت اونارودوس داره چون خونوادشن،مگه میشه درروبه روی ...

دقیقا شوهرمون بالاخره خانوادشو دوست داره و این وسط ما نابود میشیم چون همه بدیهاشونو میبخشن شوهرامون با خانوادشون خوب میشن ما اسیب مییینیم اینام میبینن پسراشون میبخشنشون بیشتر عروسو میچزونن البته نادرشوهر و جاری من اوایل خیلی تازوندن خواعرشوهرم که نگم برات چون من غریب بودم اونا هم قومیتی ولی دیدن شوهرم پشتمه ماستشونو کیسه کردن از در محبت وارد شدن زرنگن

اووف خواهر بقران عصبی شدم

شبا عادت شده واسم انقد ب اتفاقایی ک افتاده به اتفاقایی ک خاهد افتاد  فک میکنم آخرش خابم پیبره

گاهی فکر می کنم آمدنت به زندگیم هیچ برایم نداشت جز اینکه بفهماند تا چه اندازه میتوانم تحقیرشوم،صبور باشم،غمم را تلنبار کنم و تظاهر کنم که عشق همین است..تظاهر مثل رویاندن گل مصنوعی ایست اما عشق روییده شدن خودجوش است،حتی اگر میان سنگ باشد💛
محلشون نزار اگه شوهرت دهن بین نباشه اصلن مهم نیس

یوقتایی دهن بینه یوقتایی نیست اکثرا طرف منه چون میدونه من بی احترامی نمیکنم سرک نمیکشم اجازه نمیده بهم چیزی بگن خودم خراب کردم یمدت قاطی کردم پشت سرشون پیش شوهرم خیلی فحششون دادم اما اونا گریه زاری کردن پسرم پسرم کردن و شدن نور چشم شوهر من خیلس اشتباه کردم

شبا عادت شده واسم انقد ب اتفاقایی ک افتاده به اتفاقایی ک خاهد افتاد  فک میکنم آخرش خابم پیبره

من هروقت بهشون فکر میکنم سرو کلشون پیدا میشه یا تماس میگیرن یا پیام میدن گاهی بشدت ذهنمو کنترل میکنم بهشون فکر نمیکنم چندروز ارامش داریم از نبودشون

وقتی تیپ میزنم بامن چپ میشن و انقد پیش شوهر سادم گریه میکنن تا پول بگیرن روانیم میکنن

وای خدا 

خانواده شوهرمنم خیلی پول میگیرن خیرنبینن الهی هنوز قرضای عروسیمون تموم نشده ها نمیدونم چطو دلشون میاد هیچ کمک نکردن واسه عروسی و جهیزیه شچهرم همشو خودش انجام داد خانواده خودمم هیچی

حالاکه میروی همراه جاده ها برگردو پس بده تنهایی مرا
وای خدا  خانواده شوهرمنم خیلی پول میگیرن خیرنبینن الهی هنوز قرضای عروسیمون تموم نشده ها نمیدون ...

دقیقا ماهم شوهرم سی میلیون رفت زیر بدهی عروسی یک ریال کمک نکردن پول هدایایی که دادن از شوهرم گرفتن پول شاباشا پول بنزینی که زدن اومدن از شوهرم گرفتن کل مخارج با شوهرم بود بعد شوهرم بی نهایت عاشق برادرشه چپن مادرش مدام تو سرش کرد برادرت خدای تو هست باید فداش بشی شوهر منم با این عقاید بززگ شد هرچی برادرش بخواد نه نمیگه فک کن میان گریه میکنن پیشش که ما نداریم بچمونو بفرستیم مدرسه یا اجاره بدیم شوهرم دلش میسوزه بهش پول میده اینم میده زنش میره ناخن میکاره مو رنگ میکنه لجم میگیره ماهم مستاجریم نمیدونم چطور عقاید پوچ شوهرمو عوض کنم برادرش بگه برام بمیر این میمیره چون مادرش بارها گفت همه چیز برادرته خداست برات برادرت اینم این تو سرش مونده واسه برادر زاده هاش نفس نداره درصورتی اونا اصلا یه زنگ نمیزنن حالشو بپرسن بقران خنگه شوهرم

دقیقا ماهم شوهرم سی میلیون رفت زیر بدهی عروسی یک ریال کمک نکردن پول هدایایی که دادن از شوهرم گرفتن پ ...

وای شوهرمنم بایکی ازبرادراش اینطوریه پول هم میده بهش اونم به این میده ولی میلونی نه ها

حالاکه میروی همراه جاده ها برگردو پس بده تنهایی مرا
وای شوهرمنم بایکی ازبرادراش اینطوریه پول هم میده بهش اونم به این میده ولی میلونی نه ها

شوهر من فقط پول میده میلیونی هم میده ولی پس نمیدن بهش اینم روش نمیشه به برادرش بگه بده بمادرش یبار گفت مادرش خودشو داشت میکشت که داداشت نداره ازش نگیر چرا چون واسه من طلا خریده بود مادرشوهرم دقش گرفته بود بقران دوست دارن ما پولامونو بدیم به اونا خانواده من خرج مارو بدن تازه جاریم نمیدونست من میدونم شوهرش از شوهرم قرض میگیره یه کلاسی برام میذاشت بعدا فهمید یکم بادش خوابید هنوزم البته کلاس میذاره ولی میدونه خبر از همه چی دارم

انقدم شوهرمو پر کرده مادرش که برادرت بگه بمیر باید بمیری بهش میگم خودمون لنگ پولیم نده بهشون میگه پول خودمه بتوچه از خرج تو که کم نکردم

شوهر من فقط پول میده میلیونی هم میده ولی پس نمیدن بهش اینم روش نمیشه به برادرش بگه بده بمادرش یبار گ ...

پس توهم تامیتونی خرج کن پول بگیر پس انداز کن

حالاکه میروی همراه جاده ها برگردو پس بده تنهایی مرا
پس توهم تامیتونی خرج کن پول بگیر پس انداز کن

اره جدیدا به این نتیجه رسیدم بجای اینکه بگم نده و جنگ کنم خرج میتراشم به بهانه های مختلف خرج میتراشم الان از میلیونی پول دادن رسیده به سیصد چهارصد تومن  تصمیم دارم بعد اینکه بدهی عروسی و دادیم خرجامم بیشتر کنم الانم بهش گفتم پول پیش خونتو بیشتر جور کن سال دیگه من این خونه نمیمونم اینجوری دیگه جنکم ندارم که بگم نده و بگه بتوچه ادم ساده ایه دلم میسوزه اگه خرج بچه و اجاره خونه میشد دلم نمیسوخت خرج قروفر جاریه که باهاش برامن کلاس بذاره 

اره جدیدا به این نتیجه رسیدم بجای اینکه بگم نده و جنگ کنم خرج میتراشم به بهانه های مختلف خرج میتراشم ...

اهوم یاهی بگو خونه بخر

بچه هم بیار نزارتکون بتونه بخوره

حالاکه میروی همراه جاده ها برگردو پس بده تنهایی مرا
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز