بچه ها بابا بزرگ من (بابای مامانم) ۱۴ سال پیش فوت شدن ولی من بهشون خیلی وابسته بودم تو روز مرد و روز قبلش که فوت شده بودن نتونستم برم سر خاکش بزرگ ترین آرزوم اینه الان برم سر خاکش ولی مامان و بابام گفتن بشین درس بخون ی روز دیگه تو رو هم میبریم شوهرمم سرکاره من اومدم خونه مامانم خب اگه فرار بود تنها باشم که تو خونه خودم میموندم حالا کاری به تنهایی ندارم ولی منم میخواستم برم سر خاکش دلم براش خیلی تنگ شده بود 🥺🥺🥺🥺