نزدیک ساعت ۶ احساس کردم بهم محل نمیده گفتم چی شده گفت همه زن ها برای شوهر هاشون کادو گرفتن جشن گرفتن اونوقت تو برای من هیچکاری نکردی اصلا نذاشت حرف بزنم سریع رفت تو اتاق در رو بست🤨رفتم پشت در گفتم خب امروز که روز مرد نیست فردا روز مرده گفت فردا هم من سر کارم هم تو
وای بخدا یادم رفته بود من برا فردا کلی برنامه چیده بودم فردا هم من سر کارم هم اون 😭😭😭😭به خاطر تاپیک قبلی هم یکم از دستش ناراحتم که البته چیز مهمی نیس واقعا من یادم نبود اونم حق داره ناراحت باشه من بهش حق میدم این اولین روز مردی بود که تو زندگیش بودم چقدر من زن بدیم😭😭😭😭😭😭😭😭