مامانم هیچ وقت بدردم نخورده هیچ وقت مراعات حالمو نکرده
چ وقتی ک حامله بودم اصلا عین خیالش نبود بجا خوشحالی نفرین کرد بچمو وخواهرم ک دقیقا عین مامانمه تا تونستن با رفتاراشون اشکمو در اوردن
و هربار یادم رفته الانم ک اومدم خونه مامانم نیومده زنگ زدم شوهرم شب بیاد دنبالم
هیچ وقت بدردم نخوردن تازه سقط کرده بودم مامانم عین مهمان اومد و رفت
از در اومدم داخل روشو برگردوند
فقط انرژی منفین حال ادمو خراب میکنن