۱۴تا با یه کربلا😭😭😭😭😭بابام رفته بود از چندتا محضر پرسیده بود الان سکه چندتا میزنین اونام کم گفته بودن 😑بعدا شنیدم از فامیلا کسایی که تازه ازدواج کردن ۱۰۰به بالا مهریه کردن با حقوق و فلان بخدا دلم آتیش گرفت ..من حقوق رو پیش خانوادم مطرح کردم ولی مامانم گفت نگو درموردت بد فکر میکنن و فلان .....جالبیش اینجاس شوهرم چند وقت پیش برگشت گفت هیچکس مثل تو این تعداد قبول نمیکنه🥺 یبارم برگشت گفت من میخواستم امتحانت کنم سر مهریه گفتم اگه قبول نمیکردم چی گفت هیچی میرفتم 😐گفتم اگه من قبول کردم دلایل خودمو داشتم 😑 مامانش برگشته بود گفته بود من خودم دخترمو با یه گل مهریه میکنم😐
ما باید عروسی کنیم آخه بدون عروسی هم نمیشه که اونم مهمون زیاد میاد حالا تو تالار هم نباشه تو یه خونه ...
ما خودشم فقط یه عقد تو محضر کردیم که فقط مامان و بابا و داداش من و مامان و بابا و داداش و آبجی شوهرم بودن و سلام...آخر سر هم رفتیم مشهد اومدیم خونمون 😭😭😭چقدر دلم عروسی میخواست....ازش قول گرفتم بعد عید یه مراسم بگیریم که من لباس عروس اینا بپوشم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
کاش پافشاری میکردی یکم صبر میکردی عروسی هم مگیرفتین
نامزدی بیشتر باعث بحث شد ..درسته یه سال عقد موندیم ولی آخراش دیگه مادرش چندتا بی احترامی کرد سر همین مراسم گرفتن که نمیدونم پسرم اون همه خرج خونه کرد کمدی زد که تا حالا ندیدیم😐درحالی عین همون کمد خونه قبلی ما بود 😐😐کلا اعجوبه هستن
دست خودم نیست هی فکرم میره اونور که اگه چیزی بشه من چه خاکی به سرم بریزم .... میترسم سر همین کم بودن مهریه شوهرم یهو همشو بده که ولم کنه....چون اون موقع گفت میخوام مهریه ای بزنم که در توانم باشه و بعدا اینو من بهش میدم