خب خانوادت زیاده روی کردن
اصلا وظیفه اونا نبوده
نهایتا خودت باید مادرشوهرتو میبردی
من اونطورم دلم میسوزه مثل والدین خودم میدونم
اصلا منتی ندارن
ب عنوان ی انسان چ اشکال داره ب ادم مریض و پیر کمک کرد
کلا خانوادم ب همه کمک میکنن
منم اصلا تا حالاب روی شوهرم نیوردم ک خانوادم کاری کردن
اما در عجبم خودش وجدان نداره
یت نمیبینه من با دل و جون کمک مادرش میکنم
مثلا بارها پیش اومده شوهرم مریض شده بابام بردش دکتر امایک بار هم نشده شوهرم بابامو ببره دکتر
کلا بی تفاوته
حالم بهم میخوره از این اخلاقش بی احساسه
واسه ما که برعکسه این همه بها دادیم بهشون و شوهرم رو پررو بار اوردیم حالا مثلا داداشم عمل داشت یه بار زنگ نزد که احوال بپرسه در این حد بیشرف و نطفه حرومه...موندم چقدر بدطالع بودم که این شده شوهرم...الهی خدا از رو زمین برش داره...البته که دیگه بمیرم هم نه یه ریال خرج میکنم واسه زندگی با این ادم بیشعور نه دل میسوزونم که کجا میره و کجا نمیره همیشه اعصاب و روان خودمو بهم میریختم ولی الان فقط دعا میکنم اول پدرش بمیره بعدم خودش :))
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
