بچه ها من متاهلم 4 یا 5 سال با شوهرم دوست بودیم با بدبختی. بهمدسگه رسیدیم دوساله ازدواج کردیم تو کل این 6 یا 7 سال من ب هیچ کس حتی نگاهم نمیکردم چ برسه ب اینکه کراش بزنم یعنی حتی تو فکرمم تا حالا خیانت نمیکردم
حالا جدیدا رفتم سرکار تو مطب دکتر اطفال. کار میکنم دستیارشم بعد رو دکتره کراش زدم جوونم هست اصلا هم خوشکل نیس اصلا هم اخلاق آدمی نداره نمیفهمم چرا همچین شده بچه ها خیلی بهش فک میکنم حتی میشه گفت تو هفته سه یا چهار بار خوابشو میبینم. البته اینم بگم وقتی میاد تو سرم فکرمو کنترل میکنم پیش خودم میگم ب یه تار موی شوهرمم نمیرسه ولی این اذیتم میکنه ک میاد تو خوابم همش چکار کنم بدم میاد از این خواب دیدنا