بچه ها از قبل تایپ کردم همهشو. سریع میذارم. پسرداییم ۱۵،۱۶ ساله عاشق منه و هنووووز از من دل نکنده. حتی این بین تصمیم گرفت ازدواج کنه. ولی ازدواجش به هم خورد. چند تا دوست دختر عوض کرد و .... ولی تمام دلشو داده بهم و داره میسوزه. هستید داستانشو بگم و کمکم کنید؟
ما توی فامیل مادری خیلی همه با هم صمیمی هستیم.منو پسرخالم و پسرداییم و دخترداییم تقریبا همسن و سال بودیم و هم بازی. پسرداییم از بچگی خیلی هوای منو داشت با اینکه من خیلی سرتق بودم و بهش زور میگفتم. ولی اون همیشه خییییلی هوای منو داشت. اولین بار ،۱۶،۱۷ سالمون بود که ابراز عشق کرد. یادم نیس چی گفت ولی صب به صب مسیج صب بخیر و شبا شب بخیر میگفت. شعرای عاشقانه واسم میفرستاد. همیشه هر جا میرفتم دنبالم میومد و نگاهش روی من بود
پسر خاله منم ازدواج نکرد 😔...گفت یا تو یا هیچکی...راضی نشد حتی خواستگاری بره قید ازدواج وزده
من گاهی عذاب وجدان میگیرم .😑
به مردا محبت نکنید هار میشن احترامشون نزارین فکر میکنن کی هستن...کاربری اولم سال galiver96.....کاربری دومم بانو درستکار ..دوتا کاربری تعلیق شده من نتیجه زدن حرف حقه ،،،حرف حق بزنی تعلیق میشی !!!!قوانین این روزها...
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
یادمه یه بار رفته بودیم دسته جمعی شهربازی. ایستادیم تو صف یکی از بازیا. من دستم روی میلهی اون بغل بود. اومد ایستاد کنارم.دستشو گذاشت رو میله.چسبوند به دست من. منو انگار برق گرفت از بس که داشت از توی دستش به من عشق میداد.نمیدونم میفهمید منظورمو یا نه. جریان عشقو حس میکردم. تموم طول اون بازی، از این کشتی صباها بود که خیلی میرن بالا، به جای اینکه میله رو بگیره،دست منو گرفته بود که نترسم
. وقتی همه فامیل با هم یه جا جمع بودیم، تا وقتی همه با هم بودیم که هیچ.ولی به محض اینکه جمع زنونه مردونه میشد یا میرفتیم واسه خواب و دور میفتادیم از هم، مسیج بازیامون شروع میشد.
تا اینکه یه روز برادر بزرگ من، فهمید که همش همزمان گوشی دست من و علیه و یه لبخندم گوشه لبمون و هر جا من میرم،علی دنبالم راه میفته. فهمید لابد داریم با هم مسیج بازی میکنیم یا وارد رابطه شدیم. رفت سر گوشی من و قضیه رو فهمید و خیلی منو دعوا کرد.