دخترا هم دارن همینطور میشن
حالا اینا ک شوخیه ولی خب من واقعا ۲سال ونیم درگیرش بودم معتادش شده بودم خیلی اذیت میشدم...الآنم ک ازدواج کردم وقتی شوهرم ناراحتم میکنه یا هرچیزی میگم اگه اون بود الان این کارو نمیکرد یا بعضی وقتا انقد دلم براش تنگ میشه ک بخاطرش گریه میکنم ....من ۲سالو نیم کلا خواب بودم فقط داشتم بااون زندگی میکردم برا اینکه فراموشش کنم خیلی سختی کشیدم ....اصلا خوب نیست
نمیدونم چرا تو نی نی سایت کسی از عشق همسرانه چیزی نمیگه
من مترسم بهم حمله بشه
بقیه رو نمیدونم واااقعا این عشق رو تجربه نکردن که تاپیک نمیزنن
یا اونا هم مثل من میترسن مورد حمله کاربرا قرار بگیرن
یا میترسن ازعشق بگن و چشم بخورن
تنها چیزی که گرفتن دستشونو تو سایت میچرخن مادر شوهر و خواهرشوهر
حس ششم
همین
من فک نمیکردم خوابشو می‌دیدم...هروقت میخوابیدم ادامشو می‌دیدم مثله زندگی کردن دیدی تو زندگی واقعی بیداری بد میخوابی بیدار ک میشی ادامه زندگیتو میدی؟؟واسه من برعکس بود همش میخوابیدم ک فقط اونو ببینم بد وقتی بیدار میشدم دوباره میخوابیدم ادامشو می‌دیدم....یسری از چیزایی ک تو اونموقه تو خوابم می‌دیدم الان اتفاق افتاده ...من اصن روانی شده بودم خیلی رو روحیم تاثیر گذاشته بود یه اتفاق بد ک میوفتاد تو زندگی واقعیم میشستم گریه میکردم و ا اینجوری شده به زور میخوابیدم ک فقط ادامشو ببینم...برا فراموش کردنش دکتر رفتم... از یه جایی به بعد اتفاق بد افتاد و دیگه من از خوابیدن میترسیدم...
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
