سلام باهم قهریم.
هر دو مقصر بودیم.مشکلم کار من بود ک میگفت رها کن بیا شهر من و من قبول نمیکردم
الان ک من کوتاه اومدم.میگم. رهاش میکنم.
هرچی میگم قانع نمیشه.
میگ مهرتو ببخش.
عروسی هم نمیگیرم.
دل خانوادتم ب دست نمیارم.اخه گفتم بیا خانواده هارو اول دلشونو ب دست بیاریم.
چیکا کنم خانوما.چ دعایی بخونم کوتاه بیاد.
میگ اگ قبول نکنی اینارو تفاهمی جدا بشیم.
خانوادمم از شروطش خبر ندارن.ولی میگن بش برنگرد مارو سنگ رو یخ نکن.اخه من دوسش دارم.
بگید چ دعایی بخونم قانع بشه