امروز تولدمه نمیدونم چرا این نحسی ولم نمیکنه،از صبح منتظرم شوهرم بیاد بلکه خوشحالم کنه، ولی متاسفانه خیلی بدجنس و ب ذاته مثل همهی این 7سالی ک زنش بودم شروع کرد الکی الکی دعواکردن و فحش دادن، خسته شدم خیلی خسته شدم
یعنی میشه منم تا چند وقت دیگه مامان یه دختر یا پسر سالم بشم؟یعنی میشه سلامتیم بهم برگرده.بیشتر از یک ساله مریضم.باعث شد کلیه ام کوچیک بشه.از طرفی اندرومتریوز دارم.سنمم کم نیست.از طرفی نگران کلیه مم از طرفی نگران این یکی مریضی.خیلی عامیانه توضیح دادم.میشه برای دل داغونم دعا کنین؟قدر سلامتیو الان میفهمم.از طرفی ارزومه مامان بشم.از یه طرف مریضی خودم و سختی هایی که به همسرم میدم.خدایا من شرمنده ام 😔
چیزی نمیگم چون دلم خیلی از این دنیا پره...میخوام ازت هر چی بگم بغضم گلومو میبره...آدم یوقتا از خودش بی حرف باید بگذره...این روزهای آخرو ساکت بمونم بهتره...
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.