2777
2789
عنوان

کاش می‌شد مرد...

| مشاهده متن کامل بحث + 854 بازدید | 47 پست
چقد طول کشید؟ چند وقت؟ شرایط من بیشتر از یازده ساله اینه و هی بدتر شده! یازده سال کم نیست!! وگرنه م ...

بخدا هفده سال فقط در گیر مریضی بچم بودم فلج مغزی بودآخرم فوت کرد شوهرم معتادشد پسرم دو نوبت خودکشی کرد نجاتش دادم خودم خیاطی میکردم به خاطر هزینه های زندگی دیسک کمر داشتم .....خیلی التماس خدا میکردم خدایا نجاتم بده جوری ناامید بودم دستامو روبه آسمون داد میزدم( استغفرالله) خدایا الان خوشحالی ؟از من بدبخت تر بنده ای داری ؟الان استغفار میکنم به خاطرناشکری خدا منو ببخشه الان شوهرم هنوز معتادها و کاری با ما نداره اما دو تا پسرام باعث افتخارم هستن خوشحالم که دارمشون

البته من وقتی پسرم خودکشی کرد به خودم اومدم فهمیدم این زندگی منه باید باهاش بسازم اونوقت زندگیم راحت تر شد 

نمیتونم همه حرفامو تایپ کنم دعا میکنم خدا کمکت کنه و حاجت روابشی

 عزیزم از دعا غافل نشو

جواب من با بقیه کامنتا فرق داره دوست خوبم... نه میگم این چه حرفیه ناامید نباش...نه میگم اشکال از خد ...

عزیزم...

وای دقیقا میفهمم وقتی میگی بابت هرچی شکر کردم زود ازم گرفتش

واقعا چرا؟

فکر میکردم فقط خودم این اتفاق برام افتاده

دقیقا همین دو هفته پیش گفتم خدا رو شکر حالم بهتره و انرژی دارم، یهو از فرداش افتضاح شدم! آخه چرا؟ اشکال کار کجاست؟ یعنی شده حتی از دلم بگذره که "خدایا شکرت بابت..." بعد یهو در همون مورد اوضاع کن‌فیکون بشه!! فقط سؤالم اینه که چرا؟؟ هر موقع خندیدم اتفاقی افتاد که بعدش دو برابر اشک ریختم...

کاش فقط میومد می‌گفت اشکال کار کجاست؟

به خدا توی شرایطی نیستم بخوام از خودم تعریف کنم، از خودم بیزارم حتی، اما توی آدمای اطرافم کسی رو راستگوتر و درستکارتر از خودم ندیدم، پس چرا باید این‌طوری بشه زندگیم؟ اصن خدا هست یا داریم خودمون رو گول میزنیم؟!!

هرقدر انسان شریف‌تر، نجیب‌تر و حساس‌تر باشد، از جنایت دیگران بیشتر رنج می‌برد، و این دو علت دارد: یکی این‌که خود را مستحق خیانت نمی‌بیند، و دیگر این‌که منتظر نیست سایرین با او عملی کنند که خود او با سایرین نکرده‌است. (سه تفنگدار، الکساندر دوما)

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

بخدا هفده سال فقط در گیر مریضی بچم بودم فلج مغزی بودآخرم فوت کرد شوهرم معتادشد پسرم دو نوبت خودکشی ک ...

عزیز دلم...

نمیدونم چی بگم

خدا رو شکر که الآن آرومی


خیلی دعا کردم و می‌کنم، خیلی... خیلی التماسش کردم...

من فقط ازش خواستم دلم رو آروم کنه. گاهی فکر میکنم شاید از بس از اول کم‌توقع بودم زندگیم این شد. همیشه به کمترین‌ها قانع بودم و بابت همونا شاد بودم و خدا رو شکر میکردم... خدا هم فکر کنم دید زیادی اسکلم، همونا رو هم ازم گرفت! :)

هرقدر انسان شریف‌تر، نجیب‌تر و حساس‌تر باشد، از جنایت دیگران بیشتر رنج می‌برد، و این دو علت دارد: یکی این‌که خود را مستحق خیانت نمی‌بیند، و دیگر این‌که منتظر نیست سایرین با او عملی کنند که خود او با سایرین نکرده‌است. (سه تفنگدار، الکساندر دوما)
عزیزم... وای دقیقا میفهمم وقتی میگی بابت هرچی شکر کردم زود ازم گرفتش واقعا چرا؟ فکر میکردم فقط خو ...

من دیگه میترسم بابت چیزی بگم شکرت.....چون اتفاقای عجیب غریبی سر شکر کردنام برام افتاد.....

گفتم خدایا شکرت که پدرم کنارمه...هفته بعدش تصادف کرد و مرد



گفتم خدایا شکرت که عشقم رو دارم بعد سه سال رابطه ی عاشقانه چند روز بعدش کات کردیم برای همیشه


گفتم خدایا شکرت که نتیجه تلاش و درس خوندن و ...‌.دارم میبینم شکرت که رتبم خوب شد و دانشگاه مورد علاقنو قبول میشن....نتاج اومد با رتبه دو رقمی ولی مردود شدم


گفتم خدایا شکرت حداقل یه داداش دارم مثل کوه پشتمه...یدفه بیخود و بی جهت که خودمم دلیلشو نمیدونم باهام قهر کرد الان ۲ ساله حرف نمیزنه باهام...


 گفتم خواهر ندارم ولی خداروشکر یه دوستی بهم دادی که تنها نباشم....چند مدت بعدش دختره خیانت کرد با عشقم.....گند زد به حس خواهری من...و  و ...و  ..ووو  به مرگ خودم انقدرررررررررر زیادن درست یادم نمیاد الان همشو بگم....

خیلی  زیادن


من حتی گفتم خدایا شکرت هندزفری خوبی دارم...همون لحظه هم داشتم باهاش اهنگ گوش میدادم...صدا قطع شد از کار افتاد.....به مرگ خودم یه اتفاقایی برای من افتاده که میترسم دیگه خداروشکر کنم....یجورایی متنفر شدم از خدا.....منی که نماز و روزم سر جاش بود...قران خوندنو ترک نمیکردم...آدم معتقدی بودم به خدا و پیغبر.....این رسمش نبود انقدر دشمنی کنه باهام....با منی که به جون مامانم فقط خودم میدونم چقدر تنهام...انقدر تنهام که با در و دیوار حرف میزنم درد و دل میکنم...از بی کسیام پناه بردم به خدا...اینم اینجوری عذابم میده



اگه یکی بالاتر از خدا بود حتمااااااا میرفتم شکایتشو پیشش میکردم.....دارم آتیش میگیرم تو این زندگی کسی به فریادم نمیرسه

من دیگه میترسم بابت چیزی بگم شکرت.....چون اتفاقای عجیب غریبی سر شکر کردنام برام افتاد..... گفتم خدا ...

دقیقا خیلی وقتا با گریه میگم "خدایا نمیگذرم ازت انقد از بچگی رنجم دادی"... بعد خودم پوزخند میزنم که حالا نگذری چی میشه؟ کسی قراره خدا رو مجازات کنه؟ کدوم نیرویی بالاتر ازش هست که گله پیشش ببری؟ و همین درد آدم رو صدچندان میکنه... چقدر ناتوانیم ما... جالبه من هیچ چیزی رو به زور ازش نخواستم (چون آدم خیلی محتاطی هم هستم و از دردسر میترسم) و همیشه گفتم خدایا اگه صلاحه این اتفاق بیفته و اگه نیست بی‌خیال... بعد اون اتفاق مورد نظر میفتاد اما پشتش هزااار جور مشکل و گره کور در اون مورد توی زندگیم درست میشد... انگار به زور خواسته بودم!

والا میگن چیزی رو به زور بخوای بعد ممکنه دچار مصیبت و عواقبش بشی، باورت میشه حتی کسی رو دوست داشتم و چون آدم عاطفی و در عین حال ترسویی بودم و از شکست میترسیدم، گفتم خدایا خودت نشونه بهم بده که اگه مناسبم نیست بتونم کنارش بذارم؟ از دوستای عادیم بود توی انجمن شعر اما کم‌کم علاقه ایجاد شد، آخه من اهل دوست‌پسر و این روابط نبودم... خلاصه از این علاقه ترسیدم، کلی نگران بودم و از عشق بی سرانجام حسااابی وحشت داشتم، اما هر بار خواستم همین دوستی عادی رو از ترس عواقبش کنار بذارم، علامتایی نشونم داد که کم‌کم یقین پیدا کردم که خدا خودش میخواد این آدم توی زندگی من باشه و این‌طور مقدره... اما چی شد؟ بعد از چهار سال تازه نشونه‌هایی بهم داد که بفهمم این آدم اصلا مناسبم نیست، که اونی نبوده که نشون داده... اونم چه زمانی؟ دقیقا اوایل دوران کرونا و قرنطینه که لااقل نمیشد سرم رو با باشگاه و کافه و بیرون رفتن با دوستا و مهمونی گرم کنم و کلهممم خونه بودیم! همیشه گفتم من از شکست میترسم، اگه این رابطه به صلاح نیست نمیخوامش اصن، من سخت فراموش میکنم و حافظه خیییلی قوی دارم، تمام اینا رو به خدا گفتم اما انگار دلش میخواست این شوک بزرگ و این ضربه کاری رو توی سرنوشتم بذاره (اونم در بدترین شرایط) تا بفهمم خواست من هیچ اهمیتی نداره، تا بفهمم رئیس کیه...

همیشه میگفتم "خدایا، من پاک زندگی می‌کنم، هرچند عاطفی هستم و به عشق و ارتباط نیاز دارم اما از نیاز فطریم میگذرم و درعوض تو هم کمک کن که عشقی پاک نصیبم بشه و اولین و آخرین آدم زندگیم یه نفر باشه! من تحمل اومدن و رفتن آدمای مختلف رو ندارم، نابود میشم..." و من به عهدم عمل کردم و مطمئن بودم اونم به عهدش عمل میکنه، پاک موندم، روی نفسم پا گذاشتم حتی در ارتباط با اون پسر، حتی با این‌که خیییلی سخت بود... اما چی شد؟ به عهدش عمل نکرد! میگن با خدا معامله کنی ضرر نمی‌کنی! باشه من ناشکر، من نفهم و بیشعور، اما ضرر کردم، خدا داره به حماقت من میخنده و عوضش به اونایی روزی میده که هر غلطی دلشون خواست کردن و الانم خوشن...

البته درد من فقط این نیست، این فقط یه مثالش بود، در توانم نیست باقیش رو بگم...

اما درکت میکنم و میتونم دردی که توی وجودته بفهمم ❤

چند سالته؟

هرقدر انسان شریف‌تر، نجیب‌تر و حساس‌تر باشد، از جنایت دیگران بیشتر رنج می‌برد، و این دو علت دارد: یکی این‌که خود را مستحق خیانت نمی‌بیند، و دیگر این‌که منتظر نیست سایرین با او عملی کنند که خود او با سایرین نکرده‌است. (سه تفنگدار، الکساندر دوما)
عزیزم من همیشه سعی میکنم ملاحظه همه رو بکنم، اما تلنگر؟ مگه ماها در چه جایگاهی هستیم که بخوایم به کس ...


گلم من قصدم جسارت نبود ببخشید اگه ناراحتتون کردم شرمنده  حلال کنید شاید منظورم را بد رسوندم من خودم به خدا خیلی مشکل دارم یعنی اکه بخام برات بگم یه دفتر ۱۰۰ برگ بشه قصدم دفاع کردن از خدا نبود من کی باشم که از خدای به این بزرگی دفاع کنم فقط خودم خیلی تو شرایط سخت بودم هر بار ناشکری کردم بدتر شده خاستم برای شما دوست خوبم بگم به خدا خودم الان طوری شده که دیگه دنیا اصلا برام مهم نیست میدونم میخام بمیرم و همه چی اونجاست

گلم من قصدم جسارت نبود ببخشید اگه ناراحتتون کردم شرمنده  حلال کنید شاید منظورم را بد رسوندم من ...

❤😘

هرقدر انسان شریف‌تر، نجیب‌تر و حساس‌تر باشد، از جنایت دیگران بیشتر رنج می‌برد، و این دو علت دارد: یکی این‌که خود را مستحق خیانت نمی‌بیند، و دیگر این‌که منتظر نیست سایرین با او عملی کنند که خود او با سایرین نکرده‌است. (سه تفنگدار، الکساندر دوما)
معلومه مهربونی فقط دلت گرفته بود❤🌹

از دلگرفتگی گذشته، خیلی خسته‌ام.


از شما هم به دل نگرفتم، فقط این حرفا خستگیم رو بیشتر می‌کرد و اذیتم می‌کرد.

هیچ‌کس جای دیگری نیست عزیز دلم، و هیچ‌کس نمیتونه عمق درد و ناراحتی و خستگیش رو برای دیگری بیان کنه.

من 32 سالمه اما حقیقتا سال‌هاست که زندگی نکردم...

همه‌چی رو نمی‌شه توضیح داد، و اصلا چه فایده‌ای داره توضیح دادن؟

به قول اون دوستمون، منم هروقت شکرگزاری کردم اتفاقات بدتری برام افتاد! نمیدونم چرا!!

من هرگز نگفتم بزرگ‌ترین مشکلات رو دارم، ولی همین مشکلاتی که داشتم و دارم دیگه از حد توان من خارجه! واقعا دیگه نمیدونم باید چی‌کار کنم... آرزومه حالم خوب بشه، اما کلی تلاش می‌کنم حال خودم رو کمی بهتر می‌کنم بعد یهو بی هیچ دلیل بیرونی باز دچار ترس و اضطراب شدید و ضربان قلب و تهوع میشم... گناه من چیه؟ چرا شرایط تا این حد از اختیارم خارج شده؟! باور کن تا تجربه نکرده باشی نمیفهمی چی میگم و امیدوااارم هرگز نفهمی. از ته دل اینو میگم، این درد انقدررر عذاب‌آوره و انقدر در برابرش ناتوانی که آرزو می‌کنم هیچ‌کس گرفتارش نشه... 🌷

هرقدر انسان شریف‌تر، نجیب‌تر و حساس‌تر باشد، از جنایت دیگران بیشتر رنج می‌برد، و این دو علت دارد: یکی این‌که خود را مستحق خیانت نمی‌بیند، و دیگر این‌که منتظر نیست سایرین با او عملی کنند که خود او با سایرین نکرده‌است. (سه تفنگدار، الکساندر دوما)
دقیقا خیلی وقتا با گریه میگم "خدایا نمیگذرم ازت انقد از بچگی رنجم دادی"... بعد خودم پوزخند میزنم که ...

قشنگ حرفاتو میفهمم...جالبه خیلی شبیه همیم....با این تفاوت که من هرچی از خدا خواستم چه به صلاح بود چه نبود هیچ کدومو نداد.....منم دردام انقدر زیادن که اگه بخام بنویسم تاپیک از هزار صفحه هم رد میکنه انقدر دلم پره...

من ۲۵ سالمه...از نوجوونی دردام شروع شدن از ۲۲ سالگی تا الان دیگه یکسره شدن....شب و روزم گریه شده...حتی یک روزم استثنا حالم خوب نیس

قشنگ حرفاتو میفهمم...جالبه خیلی شبیه همیم....با این تفاوت که من هرچی از خدا خواستم چه به صلاح بود چه ...

عزیزم...

میدونم چی میگی و نمیدونم چی بگم...


زندگی کردن من مردن تدریجی بود

آنچه جان کند تنم، عمر حسابش کردم (فرخی یزدی)


دل گفت وصالش به دعا باز توان یافت

عمری است که عمرم همه در کار دعا رفت... (حافظ)


باورت میشه من حتی شعر می‌گفتم و دقیقا زمانی که با تشویق دیگران و دکترم تصمیمم بر این شد که جدی‌تر در این زمینه فعالیت کنم و شعرای بیشتر بگم و دفتر شعری از خودم چاپ کنم، طبع شعرم به‌کل خشکید!! منی که راحت شعر می‌گفتم و وزن و عروض رو بدون آموزش بلد بودم، یهو صفر شدم انگار!

انگار خدا همیشه میخواست بهم ثابت کنه که هیچ چیزی دست من نیست و بهتره هیچ برنامه‌ای برای بهبود شرایطم نریزم و تصمیمی نگیرم و منفعل باشم تا اوضاع از اینی که هست بدتر نشه! انقدررر موارد این‌چنینی داشتم و دارم که حقیقتا به انفعال کامل رسیدم، این روزا دیگه هیچ کاری نمیکنم و تبدیل یه موجود منفعل شدم که حالم از خودم و زندگیم به هم میخوره...

ولی اگه بازم چیزی پیدا کردم که کمک‌کننده باشه، به تو هم میگم، واقعا گناه داریم ماها که انقدر درد بکشیم...

هرقدر انسان شریف‌تر، نجیب‌تر و حساس‌تر باشد، از جنایت دیگران بیشتر رنج می‌برد، و این دو علت دارد: یکی این‌که خود را مستحق خیانت نمی‌بیند، و دیگر این‌که منتظر نیست سایرین با او عملی کنند که خود او با سایرین نکرده‌است. (سه تفنگدار، الکساندر دوما)
زالزالک جونم منم تقریبا هم سن شمام نمی دونم چرا خیلی ازت خوشم آمد 

عزیزکم... لطف داری 🌷

هرقدر انسان شریف‌تر، نجیب‌تر و حساس‌تر باشد، از جنایت دیگران بیشتر رنج می‌برد، و این دو علت دارد: یکی این‌که خود را مستحق خیانت نمی‌بیند، و دیگر این‌که منتظر نیست سایرین با او عملی کنند که خود او با سایرین نکرده‌است. (سه تفنگدار، الکساندر دوما)
عزیزم... میدونم چی میگی و نمیدونم چی بگم... زندگی کردن من مردن تدریجی بود آنچه جان کند تنم، عم ...

زالزالک قشنگم، تاپیکت رو خوندم ، خیلی متاسف شدم، امیدوارم الان حال دلت عاالی باشه عزیزم

کاربری اولم،عضویت: 1388/01/10-تجربیات افراد از افزایش قد در تاپیکافزایش قد
زالزالک قشنگم، تاپیکت رو خوندم ، خیلی متاسف شدم، امیدوارم الان حال دلت عاالی باشه عزیزم

عزیز دلم ❤

خدا رو شکر خیلی بهترم

مدتیه کتاب میخونم

موقع PMS معمولا حال روحیم خیلی خیلی بد میشه و از کنترل خارج، فعلا علاجی براش پیدا نکردم... البته ویتامینای گروه ب (خصوصا ب6) تا حدی آشفتگیم رو در این دوران کم میکنه و تمرکزم رو بالاتر میبره. امیدوارم یه راه قطعی براش پیدا کنم. ❤

هرقدر انسان شریف‌تر، نجیب‌تر و حساس‌تر باشد، از جنایت دیگران بیشتر رنج می‌برد، و این دو علت دارد: یکی این‌که خود را مستحق خیانت نمی‌بیند، و دیگر این‌که منتظر نیست سایرین با او عملی کنند که خود او با سایرین نکرده‌است. (سه تفنگدار، الکساندر دوما)
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز