بـه یـاد دارم مـادرم هـمیـشه غم داشت.....
یک غم بـزرگ در چشـم هـای مـادرم بـود
من را ببخـش کـه فرزنـد خـوبی نـبودم
مـن را ببـخش که وجـود مـن بـاعث غم تـو شـده
و در آخـر مـن بـاید تـو و ایـن دنـیا را تـرک کـنم
مـن خـودم اگـاه نیـستم کـه چـرا بایـد از غم دل خود در این سـایت و این صـفحه صـحبت کـنم
اما آگاه هستم کـه بـرای دل خـودم اسـت نه برای جـذب احـساس مـردم
مـن تمـام شـدم جـمله سـخت که شـاید در گفـتن آن قـوی نبـودم اما حـالا قـبول کـردم کـه تـمام شـدم مـن درست از زمان کـودکی تـمام شدم
مـن از سن 13 سـالگی تـمام شـدم
مـرا بـبخش کـه دارم تـو را ترک میکنم اما بـدان احـساس خـوبی دارم وقت آن رسیده که کمی جسم من آرام باشد
چند سال پیش به زمین و این دنیا مهاجرت کردم و حالا زمان آن رسیده که به سـمت خـدا حرکـت کـنم
خــداوند مـرا ببـخش
امـا شمـا دوسـتان همیشه شاد باشــــید این نوشته ها را هم رد کنید چون شما باید زندگی کنید بـه جای مـن. خــداوند هـمیـشه شما و خانواده شما را یاری کند (آمین)