چن روز پیش با چهارتا خواهر شوهرام دعوام شد شدید همسرم خیلی عصبی شد گفت اگ قراره بین تو و اونا یکیو انتخاب کنم من خواهرامو انتخاب میکنم بعد گفتم میترسم دعوامون بشه منو ببر خونه بابام اروم ک شدم زنگ میزنم ک بیای صبح تا شب بهم زنگ نزد اخر شب بهش زنگ زدم ک بیا دلم برات تنگ شده اینا گفت ن بمون ی ماهی گفتم یعنی دلت برام تنگ نشده گف پیله نشو دبگ تا دیروزم ازصبح تا شب زنگ نزدم من پی دادم واتساپ سین کرد زنگ زدم ج نداد چیکار کنم تو روخدا خواب ندارم اصاا راحت نیستم یعنی دیگ نمیخاد منو؟
توروخدا هرکی امضامو میخونه ی صلوات برای رفع حاجتم بکنه
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
هر بچه ای منو میبینه میگه خوشبحال بچه تون چقدر مامان مهربونی داره ولی نمیدونن من بچه ندارم کاش خدا نگام میکرد من باردار میشدم و صاحب یه فرزند سالم و زیبا خدایا امیدم به تو هست خودت دستمو بگیر
گفتم غم تو دارم گفتا گمشو کثافت گفتم که مال من شو گفتا با این قیافت؟_گفتم زمهرورزان رسم وفا بیاموز_گفتا وفا رو ول کن چنده حقوق پایه ت؟!_گفتم که پول ندارم اما پر از شعورم گفتا شعور نداری بی پول بی نزاکت _گفتم مگر چه کردم گفتا که خواستگاری _گفتم مگر که جرم است گفتا بی مایه اری!