بدترین خسیس بازی که. دیدین چی بود؟

اره بابا دونفر حقوق بگیر 

البته سنش بالا بودا 

مادرشوهرم سنگدون قاطی خورشت میکنه جای گوشت بعداگه همین بودمیگفتین شایددستش خالیه ولی ازاین حرص میخورم انقدرازدست ودلبازی خودش تعریف میکنه که حدنداره 

مادرشوهرم نیمرو و املت و میذاره از ظهر تا شب که مثلا برادرشوهر بیاد بخوره خیلی غذای مونده نگه میداره حتی اگه یه قاشق برنج بمونه و ته دیگ باشه نمی‌ریزد دور 

من دو دوازده ساله عروسشونم آجیل عیدشون و به من نشون نمیدن حتی گز و شکلات و نمیده انگار من و شوهرم آدم نیستیم اومدیم عید دیدنی بهم برمیخوره  

اسی اینو یه بار دیگه هم تعریف کردم ولی چون خیلی حرص میخورم هر وقت تاپیک خساست ببینم میگم

ما یه فامیل خییییییییییییلی نزدیک داریم که فوق العاده پولداره حالا زنگ میزنه بزور ادمو دعوت میکنه خونش

فک کن نشستیم یه دفعه پامیشه چراغو خاموش میکنه میگه وای چیشد برقا رفت ( مسخره میخنده و میگه😒) 

یا داریم تلویزیون نگاه میکنیم یه دفعه خاموش میکنه میگه تلویزیون هیچی به دردبخور نشون نمیده

اهان تو اوج گرمای تابستون کولرو روشن نمیکنه لعنتی

بعد همه دنبال یه تیکه کاغذ واسه باد زدنن وقتی پیدا میکنن دیگه حکم یه تیکه کاغذ نداره که میشه کولر گازی

بعدشم روبروی ادم میشینه میگه هوا که خوبه ولی اگه گرمتونه کولرو روشن کنم😐

من نمیدونم دعوت کردنش چیه

مهمون که سی ساله عروسی کرده دعوت نکرده، یکی یه کار واجب باهاش داشته باشه یا شب نشینی بره خونه اش اینجور پذیرایی میکنه، جایی هم برن مثل قحطی زده ها به خوراکی های صابخونه حمله می کنن

یه بار خواهرشوهرم دعوت کرد بعد منم بچه شیر میدادم و اشتهام زیاد بود تو کاسه کوچک ماست خوری برام سوپ ریخته بود که بخورم هنوز هنگم از  کارش منو شوهرم اومدیم خونه و دوباره شام خوردیم یا یه بار گفت ناهار بیاید خونمون بعد تو حرفهاش شنیدم که می‌گفت مرغها مونده بود تو یخچال فردا مرغ میخریم مرغ مونده رو برای ماجوج کرده بود 

اسی 😂😂😂

خوب گفتی یه بار داداشم گفت اره گرمه رفت روشن کرد ولی جلو پیریز وایساده بود میگفت هر وقت خنک شدید بگید خاموش کنم همشم تاکید داشت پام درد میکنه😂😂😂

اسی خیلی حرص میخورم ولی خنده مم میگیره

وسط تابستون کولرو خاموش میکنه میگه هوا خوبه