داریم کارای عروسیمونو انجام میدیم ، بعد من تهرانی هستم ایشون شمالی اما تهران زندگی میکنن
چون تالار های تهران خیلی گرون هستن به من گفتن شمال عروسی بگیریم با اینکه پدرم مخالف بود قبول کردم و حتی گفتم دو مدل غذا بدیم ک باز هزینش زیاد نشه گفتم ماشین عروس هم اجاره نکنیم ماشین خودمونو گل بزنیم( پراید )
گفتم فرمالیته نمیخوام البوم عکس نمیخوام
فقط امشب ک قرار بود بریم ارایشگاه ببینیم یه ارایشگاهی انتخاب کردم ک یه مقدار گرون بود چون ظاهر عروس خب خیلی مهمه بعد به من گفتن تو دنبال اسم و معروفیت تالار هستی
گفتم ن اگر اینطور بود ک همه ی اون هارو قبول نمیکردم
به من گفت اون ها درک کردن یا لطف نیست
گفت وظیفته ک قبول کنی (تالار و ماشینو...)
خیلی ناراحت شدم گفتم پس اینجوری فکر میکنی منم فرمالیته میخوام ما حتی ۶ سال دوست بودیم میشناسیم همو